فربانی عید
فضای مجازی موارد خیلی متفاوتی و بعضاً مخربی را به وجود آورده است. سخن این هفته را برمبنای پیامی که در یکی از این فضاهای مجازی دریافت نمودم اختصاص می دهم.
قبل از اینکه موضوع را مطرح کنم لازم می دانم خاطره ای را از گذشته تعریف نمایم.
سال 1363 هجری شمسی پس از فارغ التحصیلی به ایران باز گشتم. پدر و مادرم به عنوان هدیه برای بنده و همسرم یک سفر به حج واجب خریده بودند. البته قرار بود که این سفر را به همراه آن دو بزرگوار باشیم. بعد از 14 سال نوبت رفتن به این سفر برای ما فراهم شده بود. در آن زمان مادرم فوت کرده بود و پدرم تصمیم گرفت که به همراه ما به این سفر نیاید. البته به جای مادرم و پدرم دو نفر دیگر چند سال بعد به این سفر رفتند. مادرم هیچوقت حج واجب نرفته بود و پدرم زمانی رفته بود که بنده دوران دبیرستان را می گذراندم.
رسیدن نوبت رفتن به حج در آن سال از این جهت مورد توجه بنده بود که در آن سال ظلمی از طرف مدیریت دانشگاه و وزارت عتف به بنده روا داشته بودند که این سفر را نعمتی از خداوند در جواب به ظلم آنها دیدم!
این سفر اولین و آخرین سفر حج بود که بنده و همسرم رفتیم. بعد از آن بارها در سهمیه های حج دانشگاه و وزارت علوم، تکنولوژی و فنآوری «عتف» قرعه به نام اینجانب برای سفر حج عمره در آمد که قبول ننمودم و به این سفر نرفتم. البته برای خودم منطق و فلسفه ای داشتم که رفتن به حج عمره را برای خودم مناسب نمی دانستم.
قبل از اینکه به بحث اصلی برسم، بیان چند نکته مهم است. اگر برگردم به سخن هفته قبل، فروش نفت و مواد خام راه مناسب درآمد برای دولت نیست. زمانی که در آمد دولت از فروش نفت باشد، این درآمد به صورت دلار خواهد بود. دولت هم نمی تواند این دلار را خرج کند. لازم است این دلار به صورتی به ریال تبدیل گردد. بخشی از این دلار به تجار، بازرگانان یا دلالان داده می شود تا مواد مورد نیاز مردم را وارد نمایند. البته این که می گویم به آنها داده می شود به مفهوم در قبال اخذ ریال از آنها است. در زمانی (یکی از دولتهای قبلی) حج عمره و سفرهای زیارتی تشویق می شد تا این دلار به مسافران فروخته شود و آنها به این سفرهای زیارتی بروند. این مطلب هست که در سخن هفته قبل مطرح نمودم که ضرورت دارد یکی از قربانی ها صادرات نفت باشد و در آمد دولت تنها از راه مالیات کسب شود.
نکته بعدی این که #وای_از_سوبسید. انشاالله در هفته های آتی در رابطه با سوبسید و فضای اقتصادی نامناسبی که به وجود می آورد و از کجا در اقتصاد ما ریشه دوانده است را مطرح می کنم. البته در آنجا مطرح خواهم نمود که سوبسید خوب و سوبسید بد کدام هستند؟
اکنون موردی را که از یکی از فضاهای مجازی دریافت کرده بودم مطرح می کنم.
(روز عید قربان 86000 عدد گوسفند توسط حجاج ایرانی سر بریده شد. متوسط گوشت هر گوسفند را 25 کیلوگرم در نظر بگیرید. این تعداد گوسفند را در وزن متوسط ضرب کنیم عدد 2150000 کیلو، بیش از 2 میلیون کیلو، به دست می آید. قیمت هر کیلوگرم گوشت را 94000 تومان فرض کنید. عددی حدود 200 میلیارد تومان نتیجه می شود. البته پیامی که در فضای مجازی آمده بود عدد بیش از صد تریلون تومان را مطرح کرده بود. به جز این اشتباه نتیجه ای گرفته بود که قابل نوشتن در این سایت نمی دانم. نتیجه گیری چیزی به جز ایجاد فضای دعوا در مردم و خارج از فضای گفتمان سازنده نبود.)
سری به اینترنت زدم تا در رابطه با کلمه تریلون اشتباهی نکرده باشم و با شما در میان می گذارم. فرض کنیم که اشتباه غیر عمدی بوده است. در سفر حجی که داشتم، این نکته مرا بسیار آزار می داد که چرا این مقدار گوسفند باید کشته و دور ریخته شود. اگر فرض کنیم هشتاد گرم گوشت نیاز یک روز پروتئین یک انسان را تأمین کند، این مقدار گوشت نیاز 25 میلیون نفر را در یک روز بر طرف می کند. به نظر بنده حتی اگر هیچ ایرانی نیاز به این گوشت نداشته باشد، این اسراف بزرگی هست. این اسراف را در ردیف روشن گذاشتن لامپ غیر ضروری در کشورمان که بسیار اتفاق می افتد می دانم. آن زمان که بنده به حج رفته بودم این نکته مرا آزار می داد.
این موضوع راه حل ساده ای دارد. لازم است فرایندی متفاوت مورد قبول واقع شود. در این فرآیند باید گوسفندی در ایران کشته شود. زمان کشته شدن این گوسفند باید با زمانی که حاجی نیاز دارد اتفاق افتد. حاجی می تواند شخصی یا موسسه ای مامور این کار نمایند. این هم آهنگی می تواند قبل از مسافرت اتفاق افتد.
به یاد دارم زمانی که به حج رفته بودم، در رابطه با مراسم حج مطالعه کرده بودم. روحانی که همراه کاروان ما بود، به بنده و همسرم اعلام کرد که نیاز به او نداریم و خودمان می توانیم براساس اطلاعاتمان مراسم را انجام دهیم.
راه حلهای سازنده و در چارچوب گفتمان صحیح وجود دارد و نیازی به راه حل های مخرب نیست. ضمناً اگر قصد تخریب ریشه های اعتقادی مردم دارید، سعی کنید چیزی درست به جای آن بگذارید. نه اینکه تنها خراب کنید. خراب کردن ساده است. ساختن مشکل است. اتفاقی که در زمان رنسانس در اروپا افتاد را باید مطالعه کنیم. عده ای به درستی با کلیسا در گیر شدند. کلیسایی که گالیله را به دادگاه می برد. کلیسایی که دادگاههای تفتیش عقیده را تشکیل می دهد. ولی اگر اعتقاد به پاپ را از آنها گرفتند، اخلاق را به آنها هدیه کردند. همانگونه که محمد عبده «روحانی مصری» می گوید:
اسلام را در غرب دیدم و مسلمانان را در شرق
یادمان باشد که اگر اخلاق و فرهنگ را خراب کردیم، فضای بسیار بدی را به جای خواهیم گذاشت.