
وای از تعریف
از آنجا که بحث بنده فرهنگ است، این عنوان می تواند گمراه کننده باشد. منظور بنده تعریف کردن از کسی یا چیزی یا شخصیتی نیست. منظور بنده تعریفهایی از موضوعهای مختلف است که با آگاهی یا بدون توجه رفتارهای اجتماعی ما را شکل می دهند است. مثلاً تعریف ما از زندگی، تعریف ما از سعادت، تعریف ما از دولت و خیلی موارد دیگر است که در رفتارهای روزانه و خواسته های ما نقش دارند.
این نکته را تأکید می کنم که در بحثها قرار ندارم ارجحیت موردی را بر دیگری بیان کنم. قضاوت را به خواننده محول می کنم. تلاش بنده این است که موارد را بدون قضاوت مطرح نمایم.
به عنوان نمونه تعریف ما از سعادت مواردی را در زندگی به ما دیکته می کند که چون این تعریف با تعریف یک سوئدی از سعادت متفاوت است شکل زندگی متفاوتی را برای ما و او به وجود می آورد. تعریف ما از سعادت به گونه ای است که مالک بودن یک مسکن مناسب و یک مرکب خوب ضروری است. ولی برای یک سوئدی مالک بودن مسکن شرط نیست و زندگی کردن در آن کافی است. این مطلب به دلیل تعریف متفاوتی از سعادت است. از سید حسن تقی زاده داریم که: «ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس» نکته اینجاست که سید حسن تقی زاده با این که در صحنه فرهنگ دست زیادی دارد ریشه های اعتقادی ایرانی را نشناخته است. این ریشه اعتقادی نمی تواند فرنگی مآب باشد. حتی اگر فرنگی مآب بشود نمی تواند تمدن ساز باشد. ایرانی با روحیات و تعریفها و باورهای خودش تمدن ساز بوده است.
در ادامه و در بحثهای مختلف به این تعریفها و ریشه های اعتقادی که فرهنگ و روش زندگی ما را تحت الشعاع دارند اشاره می کنم. یک نمونه از این ریشه های اعتقادی مربوط به چگونگی اعتقاد به آدم و حوا و رانده شدن آنها از بهشت است. بیان این مطلب برای نشان دادن این موضوع که اعتقادات ریشه ای چگونه می تواند یک جامعه را کنترل کند.
این مبحث را از مرحوم دکتر شریعتی بیان می کنم. ایشان داستان آدم و حوا را از منظر اسلام و مسیحیت و اثر این اعتقاد بر زندگی این دو جامعه را به اینگونه تعریف می نماید.
از دید مسیحیت و یهودیت (که به عقیده اینجانب آن نیز ریشه رومی – یونانی دارد) خداوند به حضرت آدم امر کرد که از میوه درخت سیب (یا گندم) نخورد. در تورات و انجیل (هر دو) به نام درخت شناخت نیک و بد خوانده شده ولی در انجیل اشاره به سیب و گندم کرده است. شیطان به حضرت آدم نزدیک شد و به او گفت: خداوند از تو خواسته که از میوه درخت شناخت نیک و بد نخوری چون که خوردن آن باعث دانایی تو می شود و اگر از میوه این درخت بخوری به اندازه خدا دانا و رقیب خدا می شوی. در انجیل شیطان خدا را شریر و حسود می خواند. در بخش دیگر اعتقاد مسیحیت و یهودیت میآید که شیطان (یا در عهد عتیق مار) ابتدا حوا را وسوسه می کند تا از میوه درخت شناخت نیک و بد میخورد. بعد حوا حضرت آدم را وسوسه کرد تا از میوه درخت شناخت نیک و بد بخورد. در اثر وسوسه حوا، شیطان بر آدم پیروز شد.
از دید مرحوم دکتر شریعتی، بخش اول اعتقاد مسیحیت این نتیجه را داده که هر وقت مسیحیت به طرف دین و دین داری رفته است از علم و دانش دور شده و هر گاه از دین فرار کرده، به علم و دانش نزدیک شده است. البته همانگونه که از تصویر بر می آید (این تصویر را از اینترنت گرفته ام و آقای علیرضا آذر را نمی شناسم.) این نوع تفکر در فلسفه زندگی ما هم نفوذ کرده است. به همین دلیل است که در ایران بعضاً دین را مخالف پیشرفت می دانند.
اثر بخش دوم این اعتقاد مسیحیت و یهودیت نقش وسوسه زن برای مرد است. زمانی که به دنیای غرب، فیلمهایی که ساخته میشود، نقشی که زنان در نظامهای جاسوسی می گیرند. بخشی از تفکر حق-زن خواهی (feminist) توجه شود همه از همین ریشه فکری نتیجه شده است. اخیرا پاپ اعلام نموده است که هرکس اعتقاد به وسوسه آدم توسط حوا داشته باشد کافر است. البته ایشان بسیار شجاعانه این را بیان کرده است. ولی این مطلب ریشه در اعتقادات مردم دارد که به این سادگی رفع نمی شود. در حقیقت تصویری که از زن به وجود آورده اند نیاز به زمان زیادی دارد تا از ذهنها و ریشه های فکری دور شود.
اما از دید اسلام داستان آدم و حوا متفاوت است. دستور خدا بر پرهیزکاری و اطاعت از خدا است. خدا دستور می دهد که آدم از درخت ممنوعه مصرف نکند. در همه آیاتی که این مطلب بیان شده آدم و حوا به یکسان مورد خطاب قرار گرفته اند. شیطان نیز تلاش دارد تا هر دو را به عدم اطاعت از خداوند ترغیب نماید. در این داستان آدم و حوا نقش یک زوج را دارند. حتی در آیه 35 سوره بقره خطاب به آدم و همسرش است. ضمنا لازم است که بیان شود که صیغه عقد آدم و حوا را خداوند خوانده است. از نظر اسلام زن و مرد یک مجموعه کامل یعنی خانواده را می سازند. زن نقش وسوسه را ندارد.
آقای مرتضی مطهری نیز تفسیری از این داستان شبیه به دکتر شریعتی دارد.
هدف بنده از بیان این مطلب اشاره به نقش اساسی تعریف ها و باورهای ریشه ای هر جامعه و نقشی که این مطالب در امور کوچک و کلان جامعه دارند است.
3 دیدگاه. جدید
بسیار عالی و تفکر برانگیز.
سلام آقا پیمان
خوشحالم که مطالعه کردی. من هم اینها را برای فکر کردن می نویسم. چیزهایی که از «دانشگاه جامعه» یاد گرفته ام که معمولا مردم این را نمی بینند.
سلام استاد
بطور معجزه آسایی تمام ساختمان افکارم بهم ریخته شد. ک شکر بابت این اتفاق.ممنونم
فقط یک سوال داشتم راجبه این قسمت:(ضمنا لازم است که بیان شود که صیغه عقد آدم و حوا را خداوند خوانده است) متوجه این قسمت نشدم.