اشتباه بزرگان
این هفته قصد دارم در رابطه با تعصب صحبت کنم. شاید سوالی پیش آید که اشتباهات بزرگان با تعصب چه رابطه ای دارد. البته بخش منفی تعصب را مد نظر دارم. کلمه تعصب از سه حرفی «عصب» است که کلمه عصبانیت نیز از آن ساخته می شود. زمانی که ما از خانه دفاع می کنیم تعصب مثبت است ولی زمانی که بی منطق و شناخت از باورها دفاع می کنیم آن زمان منفی است.
اولین تعصبی را که در نظر دارم مطرح کنم به فیزیک باز می گردد. ولی مجبورم. این تعصب در رابطه با اشتباه شخص بزرگی همچون نیوتون است.
دو کتاب و اثر بزرگ اسحاق نیوتون در سالهای 1687 و 1704 به ترتیب تحت نامهای اصل (مکانیک و جاذبه) و اپتیک (علم نور) نوشته شده است. مهم ترین اثر او کتاب اصل است که قوانین حرکت را بیان می کند. اهمیت این کتاب دارای ابعاد مختلف است.
- فیزیک را به صورت علم دقیق مطرح می کند.
- حسابان را به عنوان ریاضی حاکم بر تمدن رنسانس مطرح می کند. (جبر ریاضی حاکم بر تمدن اسلامی است.)
- قوانین حرکت او بدون رقیب تا اوایل قرن بیستم حاکم بود. البته امروز هم قوانین حاکم در مهندسی عمران و معدن تنها از قوانین نیوتون پیروی می کنند. نظریه نسبیت خاص انشتاین تضادی بر قوانین حرکت نیوتون نبوده، بلکه تکمیل آن است.
کتاب دوم او در اپتیک نیز از اهمیت خاصی برخوردار بود. این کتاب اثر انقلابی همچون کتاب اصل را نداشت ولی باز توانست پدیده های خاصی از اپتیک را با مفاهیم مطرح شده در کتاب اصل مطرح کند. آنچه را به عنوان اشتباه نیوتون مطرح می کنم، توصیف پدیده های انعکاس و شکست نور در چارچوب قوانین مکانیک است.
مشکل و تعصب
نظریه نیوتون برای توصیف پدیده های اپتیکی نظیر پراش و تداخل مناسب نبود. دانشمندان زیادی تلاش نمودند تا این مشکل را حل کنند. ولی همیشه با «تعصب» که نظریه شما با نظریه نیوتون در تضاد هست روبرو می شدند. تا اینکه جوانی با طرح این اشکال وارد دنیای فیزیک شد. این جوان فرانهافر یتیم بود. او توانست بر «تعصب» دانشمندان فیزیک غالب شود. شاید خود نیوتون به چنین تعصبی در رابطه با نظریه اش فکر نمی کرد.
دومین تعصب به دنیای علم باز می گردد.
نظریه ارسطو و افلاطون حدود 400 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح در رابطه با چرخش خورشید و هرچه در آسمان است به دور زمین برای همه پذیرفته شد. آنها به این نتیجه رسیدند که همه خلقت در منظومه شمسی خلاصه می شود و همه به دور زمین در گردش هستند. با اینکه قبل از آنها دانشمند هندی به نام یاجناوالکایا «Yajnavalkya» معتقد بود که زمین در مرکز خلقت نیست. حتی از زمان ارسطو تا زمان بطلمیوس (100 بعد از میلاد مسیح) بودند کسانی که با این نظریه مخالفت می کردند. بطلمیوس با نوشتن کتاب نجوم «Almagest» این مورد را قطعی نمود.
بعد از آن تنها با این منطق که ارسطو معتقد است که خورشید به دور زمین می چرخد نظر هر مخالفی را خاموش می کردند. در دوران طلایی تمدن اسلامی کسانی بودند که اصطرلابی را برای نظاره کردن به سیارات با این باور که حرکتی اصلی که ما از سماوات می بینیم ناشی از دوران زمین به دور خودش هست ساختند و نام آن اصطرلاب را «الذورقی» گذاشتند. کار مسلمانان از قرن 10 میلادی تا 14 میلادی شاخص است.
تعصب در مورد نظر ارسطو کار را به جایی کشاند که گالیله به دادگاه کشیده شد و کپرینک انتشار کتابش را برای بعد از فوتش قرارداد. در صورتی که شاید اگر خود او زنده بود و بحثهای روز را می شنید از حرفش باز می گشت.
در اینجا بحث از تعصب در فضای علم را مطرح کردم. در فضاهای دیگر نیز این موضوع به وضوح مطرح است. در فضای ورزش این موضوع به صورت گسترده دیده می شود. در فضای اقتصاد، در فضای سیاست و در فضای اعتقادات به وضوح این مطلب را می توان دید.
هر انسانی چه بزرگ چه کوچک اشتباهاتی دارد. ما، شیعیان، معتقدیم که 14 نفر و شاید به اضافه 4 نفر پیغمبر مسیح، موسی، ابراهیم و نوح گناهی مرتکب نشده اند و یا اشتباهی نداشته اند. در هر صورت برداشت ما با دیگران که معتقدند معصومی وجود ندارد تفاوتی نخواهد کرد. 14 یا 18 نفر در بین همه انسانهایی که بوده یا هستند یا خواهند آمد با صفر تفاوتی نخواهد کرد. در هر صورت من و شما و نیوتون و ابن سینا و ارسطو جزو آنها نیستم. همه اشتباه می کنیم. فقط تعصب در اینکه دیگری اشتباه نمی کند یا ما اشتباه نمی کنیم مشکل بزرگ است.
این را گفتم که از یاد نبرم که بنده هم اشتباه می کنم. در اینجا تنها قصد دارم روی دیگر سکه را هم نشان دهم.
قبل از اینکه این بحث را تمام کنم لازم است سوالی را که باز نمودم به اتمام برسانم.
امروزه می دانیم که هم زمین دور خورشید و هم خورشید دور زمین می چرخد!!!
چگونه؟
از این جهت که هیچکدام ساکن نیستند. هردو در جهان پهناور در حال حرکت هستند. هر کس که بخواهد حرکت سیارات را بررسی کند می تواند فرض کند که روی کره زمین یا روی خورشید یا هر سیاره دیگری قرار دارد. همانگونه که اصطرلاب «الذورقی» ساخته شد. با فرضی که کردیم اصطرلابی بسازیم و حرکت دیگر سیارات و خورشید را نظاره کنیم. اگر خود را روی خورشید فرض کنیم (نترسید نخواهیم سوخت چون یک فرض است.) حرکت همه سیارات بر روی بیضی هایی هستند که کانون بیضی روی خورشید قرار دارد. حرکت اقمار سیارات هم تقریبا با کمی اعوجاج در آنها به همین شکل هستند. ولی اگر فرض کنیم روی زمین هستیم و اصطرلاب خود را بر این مبنا بسازیم. آن وقت تنها حرکت خورشید و ماه تقریبا دایره یا بیضی هست ولی حرکت دیگر سیارات پیچیده خواهد بود.
لذا در این شرایط که زمین را مرکز قرار دهیم به قانون جاذبه نیوتون (که نشان دهنده حرکت بیضی شکل سیارات است.) خیلی دیر پی می بریم!
همه اشتباه می کنیم چون انسان هستیم.
حتی بزرگان هم اشتباه می کنند. البته بزرگان کمتر اشتباه می کنند.
تعصب ما اشتباه آنها را بزرگ می کند.
1 دیدگاه. جدید
اگر قرار باشد تعصبی در کار باشد، باید بخاطر اخلاق پسندیده و کردار نیک باشد.
نهج البلاغه