(سخن هفته 14 اردیبهشت ماه 1398 دولت یا پدر را در زیر مجموعه وطن – دولت و ما بخوانید.)
باز سخن این هفته را به چگونگی نگاه مردم ایران به زندگی اختصاص می دهم. برای بحث این هفته باز نگاهی به اینترنت زدم و عبارت «فرار مالیاتی» را جستجو کردم. مطالب زیادی را دیدم. از جمله:
– فرار مالیاتی و مجازات آن
– نکاتی که باید درباره فرار مالیاتی و عواقب قانونی آن بدانید.
– مقالات ISI فرار مالیاتی
– مقاله ای تحت عنوان «فرار مالیاتی در ایران، بررسی علل و آثار و برآورد میزان آن»
– پیش بینی فرار مالیاتی با استفاده از الگوریتم های داده سازی درخت تصمیم.
– فرار مالیاتی پزشکان چقدر است؟
و الی ماشاالله مطالب زیادی در این باب می توان پیدا کرد.
بد نیست برای شروع در مورد مقاله ای با عنوان «فرار مالیاتی در ایران (بررسی علل و آثار و برآورد میزان آن)» نوشته علی حسین صمدی و رضیه تابنده در مجله پژوهشنامه مالیات/ شماره نوزدهم (مسلسل 67) پاییز 1392 صحبت شود.
نویسندگاه در مقدمه بیان می کنند که:
«فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات دو پدیده ای هستند که احتمالاً قدمت آن ها به خود پدیده مالیات ستانی بر می گردد. هر زمان و مکانی که حاکمان تصمیم به وضع مالیات گرفته اند، افراد و بنگاه هایی نیز به دنبال فرار و یا اجتناب از پرداخت آن بوده اند. این پدیده در عصر حاضر که به عصر دیجیتال نیز معروف است، رو به گسترش بوده و فرصت های این واحدها بیشتر شده و در عین حال امکان شناسایی آن ها نیز مشکل تر گردیده است.»
در مبحث عوامل موثر در فرار مالیاتی 13 منبع مطرح می کند که 9 عدد از آنها نویسندگان خارجی دارد. در این مقاله 30 صفحه ای 48 مرجع معرفی شده است که تنها 17 عدد از آنها به فارسی هستند. باید دید بقیه موارد که نویسندگان فارسی آنها را نوشته اند آیا مرجع آنها نیز چه مقدار خارجی هست؟ چرا این نکته را مهم می دانم؟
به این دلیل که در چنین بحثی دلایل و شرایط در جوامع مختلف متفاوت است. هیچوقت نمی توان فرار مالیاتی در آلمان، در انگلستان، در چین، در هند، در ایران و … را به یک صورت بررسی نمود. بخشی از فرار مالیاتی را می توان در جوامع مختلف یکسان بررسی نمود. به بخش عظیمی از فرار مالیاتی در ایران نمی توان از دید خلاف یا بزه نگاه کرد. این بخش عظیم به همان موضوع تعریفها و باورهای درونی آگاهانه یا ناآگاهانه مرتبط است. این بخش عظیم به تعریف مردم از دولت باز می گردد.
اینکه دولت (نظام) را پدر خانواده می دانند.
پدر چگونه ممکن است از فرزندان خود درخواست بخشی از در آمد (مالیات) آنها برای گذران امور خانه کند؟ تنها زمانی این موضوع برای یک خانواده قابل قبول است که فرزندان مکنتی داشته باشند و پدر مفلس باشد.
البته ممکن است که فردی برای فرار از مالیات راههای #بزه_مانند نظیر پنهان کردن در آمد یا پرداخت رشوه و نظایر آن را پیش بگیرد. ولی اصل قضیه این است که او باور ندارد که واقعاً نیاز و لازم هست مالیات بپردازد.
دقت نمایید که یک فرد معتقد به دین خمس و ذکات خود را به دلخواه می پردازد. باورها بسیار مهم هستند.
در این مقاله فرار مالیاتی را کمی بیشتر از 10 درصد بیان می کند. اصل موضوع این است که چند درصد بودجه مملکت از مالیات تأمین می شود.
یک نکته دیگر که فرارمالیاتی موضوعی هست که همکاران دانشگاهی ما را مشغول نموده تا مقالاتی در مجلات ISI بنویسند. آیا این بررسی ها مشکلی از جامعه را حل می کند؟
تیتر دیگری که در این جستجو جلب توجه می کند مربوط به پزشکان هست.
فرار مالیاتی پزشکان چقدر است؟
در اینجا مطلب را به صورت تصویری آورده ام. چرا این تیتر در رابطه با بحث بنده مهم است؟
پزشکان در جامعه ما جایگاه و خصوصیات خاصی دارند. آنها بهترین تحصیلکرده های ما از نظر توان علمی هستند. آنها در جامعه مکنت و سرمایه بسیار دارند (البته بعد از تجار و دلالان). آنها را بخش با فرهنگ جامعه به شمار می آوریم. نتیجه اینکه مالیات نپرداختن آنها نمی تواند به عنوان بزه یا خلاف باشد. مالیات نپرداختن آنها به اعتقادات و باورهای درونی آنها و اینکه آنها هم معتقدند دولت (نظام) نقش پدر خانواده را برای جامعه دارد بر می گردد.
ضرورت می دانم دو مورد را مطرح نمایم.
حدود 20 تا 30 سال قبل هم همین موضوع (نپرداختن مالیات توسط پزشکان) در سطح جامعه مطرح شده بود. به یاد دارم خبرنگاری با یکی از دندانپزشکان صحبت کرده بود. این دندانپزشک شدیداً اعتراض داشت که از او 16 هزار تومان مالیات گرفته اند (البته 16 هزار تومان امروز را در نظر نگیرید. 16 هزار تومان آن زمان را در نظر بکیرید که باز هم در آن زمان برای این دندانپزشک پولی نبود.).
طبق بحثی که در اینجا مطرح شده است پزشکان بین 150 تا 700 میلیارد تومان مالیات می دهند. آنها حدود 6500 میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند. این در حالی هست که بودجه دانشگاههای وابسطه با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 1397 مبلغ 9600 میلیارد تومان بوده است.
به چند نکته در این خبر توجه کنید.
«اما گره کار کجاست که این میزان درآمد مالیاتی شفاف نشده و به راحتی پنهان می شود؟ برخی می گویند که نبود کارتخوان در مطب پزشکان خود عاملی برای این فرار مالیاتی است. در این میان یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه اخیرا عنوان کرده که برخی از پزشکان درآمدهایشان را به حساب منشی شان واریز می کنند.»
وقتی بحث گره کار است و نمی دانیم که مردم چه گونه فکر می کنند، آیا با این شرایط گره این کار باز شدنی هست؟ آیا نبود کارتخوان عامل گریز مالیاتی است؟ من که سالهای زیادی کارتخوان در مطب پزشکان دیده ام. در همان سالها پزشکان فرار مالیاتی نداشته اند؟ از همه مهمتر می گوید که برخی از پزشکان در آمدهایشان را به حساب منشی شان واریز می کنند. اشکال ندارد از منشی او مالیات بگیرید.
ریشه مسأله را فراموش کردن همین نتیجه را دارد.
«مسأله وابستگی به درآمدهای نفتی از آن دست اتفاقهایی است که به گفته بسیاری از مسئولان تنها راه علاجش روی آوردن به درآمدهای دیگر از جمله در آمدهای مالیاتی است.»
#مسأله_وابستگی_به_درآمدهای_نفتی
تکلیف را روشن کنید. آیا وابستگی به درآمد نفتی یک مسأله هست؟ به هر ترتیب خانواده نفت دارد و پدر تصمیم می گیرد که از این نفت برای خرج خانه استفاده کند. چه اشکالی دارد؟ این که مسأله نیست.
اگر وابستگی به درآمدهای نفتی مسأله است، حتی در شرایطی که دولت بودجه کافی دارد این مسأله برقرار است.
#علاجش_روی_آوردن_به_درآمدهای_دیگر_از_جمله_در_آمدهای_مالیاتی_است
درآمدهای دیگر (به جز در آمد مالیاتی) چه هستند؟
به نظر بنده پایه درآمدهای دولت باید مالیات باشد. مردم هم زمانی که دولت از راه دیگری درآمدی داشت باید مطالبه کنند که چرا و چگونه؟ مطالبه گری مردم باید شکل بگیرد. البته به صورت قهرآمیز و برچسب زدن و روشهای غلط این امر نمی تواند اتفاق افتد.
زمانی که پدری فرش خانه را برای فروش می برد، فرزندان خانه باید نگران باشند. باید بتوانند از پدر سوال کنند که چه مشکلی پیش آمده است که پدر فرش خانه را می فروشد؟ اگر فرزندان به این نکته بی توجه باشند و پدر نخواهد که به فرزندان توضیح دهد که مشکل چی هست؟ ممکن است حساسیت فرزندان را از مشکلات خانه کم کند.
به یاد دارم که روزی در خانه با فرزندان مطرح کردم که به دلیل اینکه اقدامی کرده ام برای چند ماه کمبود مالی داریم و باید رعایت کنیم تا این شرایط بگذرد. همه پذیرفتند تنها کوچکترین فرزندم که هنوز بسیاری از مسائل برایش روشن نبود گفت که:
«برو از بانک پول بگیر»
که جوابش را دادم و فهمید که باید کار کنم و حقوقم را دانشگاه به حسابم در بانک می گذارد و من هم از آن محل پول می گیرم. بانک بی دلیل به کسی پول نمی دهد. (این مطلب را بیشتر از باب شوخی به موضوع بحث اضافه کردم.)
– از سوی دیگر در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس عنوان شده که «به دلیل ضعف سازوکارهای قانونی و عدم اتصال پایگاههای اطلاعاتی به یکدیگر توان اخذ مالیات واقعی بسیاری از مشاغل در کشور امکان پذیر نیست.»
شنیدن این حرف از مرکز پژوهشهای مجلس از دو بعد بد است.
یکی اینکه باید شرایط به گونه ای باشد که آحاد مردم به دلخواه مالیات بدهند. به یاد دارم که فردی ایرانی که در یکی از کشورهای غربی ساکن است، می گفت که او همیشه درآمدش را بیشتر اعلام می کند و براساس آن مالیات بیشتری می پردازد.
دوم اینکه مرکز پژوهشهای مجلس نمی داند: زمانی که در همان مجلس برنامه یا لایحه ای به تصویب می رسد، اگر مردم به آن اعتقاد نداشته باشند، آن برنامه یا لایحه با شکست روبرو می شود.
سازوکارهای قانونی مناسب و اتصال پایگاههای اطلاعاتی به یکدیگر یک ضرورت است. به عبارتی اینها شرط لازم هستند. ولی کافی نیستند. نیاز است مرکز پژوهشهای مجلس به اعتقادات مردم و ریشه تفکر آنها نیز توجه کند.
تنها موردی که مشاهد نمودم و تا حد زیادی به موضوع نزدیک شده بود، مطلبی تحت عنوان «فرار مالیاتی چیست و چگونه می توان از بروز آن جلوگیری کرد؟» که باشگاه خبرنگاران جوان در تاریخ 13 شهریور 1397 منتشر کرده است. می گوید:
«به گزارش گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، در تمامی کشورهای توسعه یافته جهان پرداخت مالیات یکی از عناصر اصلی تأمین در آمد دولت برای ادامه امور کشور محسوب می شود.»
تنها اعتراضی که بنده به این مطلب دارم این است که یکی از عناصر اصلی تأمین در آمد دولت را مالیات دانسته است. بلکه بنده معتقدم تنها عنصر اصلی تأمین در آمد دولت مالیات است. چیزی که در آن کشورها مالیات خوانده می شود، در کشور ما به نام مالیات یا عوارض می شناسیم. آنچه را ما به عنوان عوارض شهرداری می دانیم در کشورهای پیشرفته با نام مالیات می شناسند. آنچه را ما به نام عوارض فرودگاهی می خوانیم در کشورهای پیشرفته با نام مالیات می شناسند. ووو
دقت کنید که می گوید آنچه را در کشورهای توسعه یافته فرار مالیاتی می دانند یک جرم سنگین و انگ بزرگ است. متأسفانه در کشور ایران مشاهده می شود که بعضاً کسبه و فعالان اقتصادی عادی و معمولی نیز به این امز مبادرت ورزیده و در محافل خصوصی از بیان آن نه تنها ابایی ندارند گویی آن را در زمره افتخارات، هوشمندی و خلاقیت خود بیان می کنند.
«بدون تردید یکی از اصلی ترین مولفه ها برای مقابله با این ناهنجاری را باید در اصلاح فرهنگ مالیاتی کشور جستجو کرد..».
این مطلب را قبول دارم ولی نمی پذیرم که فرار مالیاتی یک ناهنجاری است. لازم است به اعتقادات مردم به عنوان یک هنجار نگاه کرد. همانگونه که قبلا بیان کردم تغییر ریشه های اعتقادی مردم نیاز به زمان طولانی دارد. با تغییر یک هنجار به هنجار دیگر هیچ مشکلی ندارم. معمولا نیاز هست. ولی برای حل مشکلات روز که سریع باید حل شود لازم است آن هنجار را پذیرفت. این تغییر بسیار زمان بر است.
ضروری می دانم برای تکمیل صحبتم یک مسأله در فیزیک را به زبانی که با خوانندگان این مطلب سازگار باشد مطرح کنم.
در بحث اپتیک و نور پدیده ای به عنوان اپتیک غیر خطی داریم. زمانی این پدیده ظاهر می شود که شدت نور زیاد باشد. قبل از اختراع لیزر بشر و به ویژه دانشمندان با این پدیده در اپتیک روبرو نبودند. از زمان اختراع لیزر (حدود 60 سال پیش) به عنوان یک منبع نور، این پدیده خود را در آزمایشها نشان داد. به این پدیده همانند همان هنجارهای موجود در جامعه نگاه کنید. تا بیش از 20 سال بعد از ظاهر شدن این پدیده، دانشمندان به دنبال فرار از این پدیده بودند. به عبارتی آن را یک ناهنجار می دیدند. لذا سعی در پرهیز از آن داشتند. بعدها عده ای از دانشمندان به پدیده اپتیک غیر خطی به عنوان یک هنجار نگاه کردند. آنها توانستند اختراعات جدید را برمبنای اپتیک غیر خطی به وجود آورند. می توان گفت که در این 30 سال گذشته به اپتیک غیر خطی به عنوان یک هنجار نگاه شد و عامل اختراعات جدید گردیده است.
اینکه برای حل مسأله فرار مالیاتی به دنبال یک راه حل فرهنگی هست، این مقاله درست به موضوع نگاه می کند. ولی هنجار را نمی داند. هنجار همان باورهای ریشه ای مردم است که به این سادگی قابل تغییر نیست. باید به دنبال راهی بود که از این هنجار بتوان نتیجه مثبت گرفت.
«به واقع به موازات قوانین و تدابیری که در عرصه اجرائی و نظارتی اتخاذ می شود می باید فرهنگ پرداخت مالیات نیز در جامعه نهادینه شود که البته پیش نیاز این امر در اعتماد هر چه بیشتر مردم به مسئولان نهفته است. در غیر اینصورت با پند و نصیحت و اندرز، طبیعتاً کمتر فردی به پرداخت فلان مقدار پول به عنوان مالیات به دستگاههای ذی ربط مبادرت می ورزد.»
به نظر بنده این مقاله به موضوع فرار مالیاتی بسیار نزدیک شده است. به عبارت «که البته پیش نیاز این امر در اعتماد هر چه بیشتر مردم به مسئولان نهفته است.» توجه کنید. به تنها چیزی که اشاره نشده اینکه مردم (در ضمیر خود) به مسئولان همانند پدر نگاه می کنند.
امیدوارم توانسته باشم مطلب را به خوبی برسانم.
شناخت اعتقادات مردم و هنجارهای آنها ضروری است.
تغییر هنجارها هیچ مشکلی را ایجاد نمی کند و باعث تقویت جامعه می شود ولی مسائل روز را نمی توان به این روش حل کرد.
با شناخت صحیح از هنجارهای جامعه می توان مشکلات مختلف اجتماعی را حل نمود.