برگی یا کتابی از تاریخ
مجله ای به دستم رسید. آن را ورق زدم. رسیدم به چند صفحه ای که به مناسبت فوت سیاستمدار آمریکایی به نام جان مک کین نوشته بود. مطلبی که در اینجا می نویسم مستقل از اینکه ایشان فرد خوبی برای ما یا از دید ما بوده یا خیر است. در هر صورت شخصی در سن 80 سالگی فوت کرده بود که مادرش او را به خاک می سپرد.
در این نوشته به ستونی رسیدم که حرفهای ماندنی او را نوشته بود. دو مورد از این حرفها را در اینجا آورده ام. جان مک کین در جنگ ویتنام اسیر جنگی بود و چند سالی در زندان ویتنام شمالی به اسارت زندگی کرده بود. یکی از گفته هایش را که در اینجا آورده ام:
«در زندان عاشق کشورم شدم. تا زمانی که آمریکا را از دست نداده بودم این عشق اتفاق نیافتاده بود. اون وقت بود که فهمیدم عاشقش هستم.»
در جای دیگر در سال 2004 (فکر کنم زمانی که برای ریاست جمهوری آمریکا مبارزه می کرد.) می گوید:
«ما اول آمریکایی هستیم، آخر آمریکایی هستیم و همیشه آمریکایی خواهیم بود. بیایید در رابطه با اختلافهامون جدل کنیم ولی به یاد داشته باشیم که دشمن هم نیستیم.»
دقت کنید که در ترجمه کلمه انگلیسی argue کلمه «جدل» را به کار برده ام. سری به فرهنگ انگلیسی به فارسی زدم و کلمات جر و بحث کردن، استدلال کردن، مشاجره کردن، گفتگو کردن و سر و کله زدن از جمله معادلهای این کلمه مطرح شده است. بنده کلمه جدل را به کار بردم. بعدا توضیح می دهم که چرا کلمه جدل را مناسب می دانم.
باز گردم به بحث اصلی:
ما از هرکسی در هر لباسی می توانیم درس بگیریم. درسی که می توانیم از مک کین آمریکایی بگیریم، وطن دوستی است. (ببخشید که لفظ وطن پرستی را به کار نبردم. معتقدم که هر کس این کلمه را به کار ببرد اغراق می کند. ما تنها خدا را می پرستیم و بس) وطن دوستی یا عاشق وطن بودن مهم است.
بنده معتقدم که مشکلات امروز ما ریشه در چند قرن دوری از فرهنگ و فرار از نگاه به فرهنگ دارد. حتی کسانی که به فرهنگ نگاه کرده اند نتوانسته اند که به درستی به آن نگاه کنند. بد ندانستم که به دنبال یک برگ یا یک کتاب از تاریخ ایران بروم. این برگ یا کتاب همان انقلاب یا نهضت مشروطیت است. سری به اینترنت زدم و چند عبارت که مشروطه در آن بود را جستجو کردم. مطالبی را یافتم که دوست دارم با خوانندگان در میان بگذارم. در اینترنت تحت عنوان #رهبران_انقلاب_مشروطه به صفحه ای رسیدم که نام رهبران مشروطه را نوشته بود. البته این صفحه ویکی پیدیا بود که افرادی در همین چند سال گذشته آن را تهیه کرده اند. دقت کنید که چقدر نامها از این لیست حذف شده است.
ما حتی امروز زمانی که می خواهیم به تاریخ نگاه کنیم، این نگاه را با عینک خاصی انجام می دهیم. با این عینک خیلی مطالب و چیزها را (ببخشید) سانسور می کنیم. زمانی که به نوشته های همان زمان یا بعدها تا به امروز نگاه می کنیم، به کمتر کسی می رسیم که مطلبی را به دلیل مغایرت با عقاید خودش یا نگفته باشد یا تحریف نکرده باشد. به همین دلیل است که گفته مک کین را در ابتدای بحث امروزم آوردم.
بد نیست الان بگویم که چرا کلمه «جدل» را ترجمه کلمه انگلیسی argue به کار بردم. از کلماتی نظیر بحث، استدلال، مشاجره و نظایر آن پرهیز کردم. به نظر بنده جدل یک اصطلاح است که همه موارد را شامل می شود با این تفاوت که در پایان آن دو طرف با روی شاد گفتگو را پایان می دهند. جدل نوعی گفتگو بین دو نفر است که ممکن است در حین آن برافروخته شده ولی هیچگاه احساس دشمنی با هم نمی کنند. جدل نوعی گفتگو هست که در پایان دو طرف ممکن است بخشی از حرفهای طرف مقابل را قبول کرده باشد و در عقاید خود تغییر ایجاد کرده باشد. حتی ممکن است در پایان کلاً تغییری در عقاید خود به وجود نیاورده باشد. نکته اصلی اینکه در پایان دو نفر یا دو گروه جدل کننده همانند دو دوست خواهند ماند.
این نتیجه ای است که از حرف جان مک کین می گیرم. ضمنا دقت کنید که او می گوید #عاشق_آمریکا شدم. او نمی گوید که آمریکا را می پرستم.
در تیتر دیگری خبرگزاری دانشجویان ایران مقاله ای دارد که در تاریخ 13 مرداد 1392 به چاپ رسیده است. در این مقاله نام عده ای رهبران انقلاب مشروطه را می برد که هر کدام به صورتی جان خود را از داده اند.
بنده کسانی که در فرایند انقلاب مشروطه در گیر بودند را به سه دست تقسیم می کنم.
یکی آن دسته که معتقد به تغییر فرهنگ مردم به سمت اروپایی شدن بودند که نام آنها را #متجددین می گذارم. اشاره به حرف تقی زاده می کنم که می گوید:
«ایران باید ظاهرا و باطنا، جسما و روحا فرنگی مآب شود و بس»
دسته دوم که نام آنها را #متعرفین می گذارم. آنها کسانی بودند که عرف و فرهنگ عمومی را پایه و اساس تفکر و رفتار خود می دانستند. البته این کلمه را به دلیل شباهت با متجددین انتخاب کرده ام.
دسته سوم آنهایی بودند که در گیر و دار از دست دادن جان خود به سفارت انگلیس یا روس پناه می بردند.
باز معتقدم که می بایست بین متجددین و متعرفین جدل واقعی اتفاق می افتاد. این جدل باید به گونه ای اتفاق می افتاد که باعث تعالی فرهنگی جامعه می شد. شاید متجددین نظرات مثبتی داشتند و بخشی از هنجار(عرف)های جامعه به صورتی باید به سمت بهتر تغییر می کرد. شکی در آن نیست. ولی در جهتی که سید حسن تقی زاده و افرادی نظیر او مطرح می کردند اصلا امکان پذیر نبود.
نسخه «ایران باید ظاهرا و باطنا، جسما و روحا فرنگی مآب شود و بس» کاملاً اشتباه بود. همانگونه که این نسخه در ترکیه کار نکرد. ترکیه که وارث امپراطوری عثمانی است، در سالهای فرنگی شدن آتاتورک از همه نظر ضعیف شد.
امروز درد بزرگ این است که هنجارهای جامعه مورد حمله رسانه های بین المللی قرار گرفته اند. متاسفانه این هنجارها توسط این رسانه ها به سمتی سوق داده می شوند که نتیجه جز تغییر به ناهنجار دیگر نخواهد داشت. به عنوان یک مثال خیلی کوچک امسال در ایام نوروز رسانه های مورد نظر بنده برنامه ای (با عنوان تآتر موزیکال) ترتیب دادند به نام #دروغ_دوازده به برخی از مردم ایران فروختند. این حرکت حمله شدید به فرهنگ ایرانی (نه اسلامی) مردم ما بود.
نیاز است که در رابطه با این موضوع توضیحی بدهم.
ما قرنها است که چیزی به نام #دروغ_سیزده داریم. در غرب هم چیزی به نام #دروغ_آوریل دارند. این دو تاریخ معمولاً بر هم منطبق بودند. منظور بنده آن است که سیزده فروردین و اول آوریل یکی می شدند. در حقیقت #دروغ_آوریل از همان فرهنگ ایرانی گرفته شده است. چرا امسال این دو یکی نشده اند و اول آوریل مصادف با 12 فروردین (در تقویم) شده است؟ البته اگر دقت کنید چون آوریل ماهی از ماههای میلادی و در غرب است، بخشی از روز اول آوریل با 13 فروردین مصادف می شود. ولی دلیل اصلی آن است که ما از #تقویم_جلالی پیروی می کنیم. تقویم جلالی جامع ترین تقویم در حال حاضر است. این تقویم سال کبیسه را به طور مستمر پی گیری می کند. به دلیل اینکه هرسال شمسی 365 روز و 5 ساعت و چند دقیقه و چند ثانیه است، هر زمان که تحویل سال جدید قبل از ساعت 12 ظهر باشد آن روز اول فروردین و هر زمان که تحویل سال جدید بعد از ساعت 12 باشد آن روز آخر اسفند است. لذا به طور مستمر سال کبیسه منظور می شود. ولی در تقویم میلادی به این صورت نیست و این روز را هر چهار سال یک بار و هری یک قرن یک بار و … اضافه می کنند.
پس مصادف شدن تقویمی 12 فروردین با اول آوریل به دلیل برخورد دو گانه دو تقویم با سال کبیسه است.
حال باز می گردیم به عملکرد رسانه هایی که به گونه ای خودشان را خیرخواه مردم ایران می دانند. آنها به راحتی می توانستند نام این برنامه را #دروغ_سیزده بگذارند. یا بگویند دروغ اول آوریل.
به نظر بنده رسانه های خارجی با همه فرهنگ جامعه ایران در تضاد هستند. و دنبال تغییری هستند که بتوانند به راحتی بر این مردم حکومت کنند.
باز نتیجه می گیرم که:
مشکلات ما از همه ابعاد به حداقل دو قرن گذشته باز می گردد.
تا به حال نگاه تعداد کمی از اصحاب فرهنگ به ریشه های مشکل بوده است.
هنجارها یا عرف مردم نیاز به تغییر دارد، ولی به سمت مثبت آن – این اصل تکامل انسان است.
اگر به حرکت پیامبر اسلام در جامعه زمان خودش دقت شود می توان نتیجه گرفت که ایشان چگونه هنجارها را هدایت کرده است.