خداشناسی داروین
نتیجه بحث هفته قبل:
خداوند خالق این جهان هستی هست.
بشر همانند نقش درون یک تابلو و خداوند همانند نقاش یا خالق تابلو هست.
خداوند حد علمی را هم که می توانیم به آن دست یابیم در این آفرینش قرار داده هست.
ما با علم (به مفهوم science) نمی توانیم وجود خدا را اثبات کنیم.
خداوند نیاز به پرستش ما ندارد. پرستش خدا و خداباوری نیاز بشر برای زندگی بهتر است.
به یاد دارم در دبیرستان (فکر می کنم کلاس پنجم دبیرستان دانشگاه پهلوی بود) معلمی برای درس طبیعی داشتیم. این به سال 1349 باز می گردد. ایشان دارای مدرک کارشناسی ارشد بود و در رشته بیولوژی دانشگاه هیأت علمی بود. روزی خارج از برنامه درس شروع به صحبت نمود. چیزی شبیه به همان موضوع بیگ بنگ امروزی را بیان می کرد. او مطرح نمود که ابتدا یک نوترون به وجود آمده است. به وجود آمدن نوترونها از انرژی و بر پایه رابطه ای در فیزیک بوده است. این نوترون در یک فرایندی به یک پروتون و الکترون تبدیل شده و از این پروتون و نوترون یک اتم هیدروژن به وجود آمده است. این را در مدت نزدیک به یکساعت ادامه داد و براساس صحبتهای او همه کهکشانها و این جهان موجود به وجود آمده اند.
این مطلب را مطرح کردم به منظور طرح نتیجه ای که او گرفت.
او نتیجه گرفت که اگر علم (برای روشن بودن مطلب کلمه علم را معادل science و دانش را به عنوان کل معلومات بشری منظور می کنم.) صحیح باشد نظر کسانی که معتقد به وجود خدا هستند و آنها که معتقد نیستند 50/50 امتیاز دارند.
بنده از معلم اجازه گرفتم تا صحبت کنم. با اجازه معلم گفتم که با همه مطالبی که شنیدم باز 100 را به معتقدین به خدا و صفر را به کسانی که به خدا اعتقاد ندارند می دهم. مطرح کردم که آن انرژی اولیه که بتواند این همه ماده را بسازد از کجا آمده است. آیا آن نباید خالقی داشته باشد؟
واقعأ آن معلم خیلی با انصاف بود و صحبت بنده را رد نکرد.
حالا موضوع داروین را مطرح می کنم. با کمی جستجو در اینترنت دو مطلب را از اینترنت به دست آوردم.
نظریه تکامل داروین یک نظریه علمی هست. ممکن است به طور کامل یا جزئی اثبات شود. ممکن است کلاً مردود شود. باز هم در چارچوب علمی قطعیت نخواهد داشت. آنچه در اینجا مورد نظر من هست اینکه این نظریه هیچ مغایرتی با وجود خدا یا مخالفتی با کسانی که به وجود خدا اعتقاد دارند ندارد. تنها کسانی که اعتقاد به وجود خدا ندارند این مطلب را بهانه قرار می دهند. همانگونه که در شکل می بینید، شخص داروین هم در کتابش به این موضوع اشاره کرده است. می توانم بگویم چیزی که داروین در رابطه با رد نکردن خدا توسط نظریه خودش مطرح کرده است شبیه آن چیزی هست که نزدیک به 50 سال پیش به معلم خودم گفتم.
مطلب دیگری را از اینترنت در همین راستا می آورم. آدرس اینترنتی این مطلب را نیاورده ام. با جستجوی عبارت:
Does Darwin threaten God?
می توان این مطلب را پیدا کرد.
مجله فورسکنینگ (از نروژ) به مناسبت دویستمین سال تولد داروین (در سال 2009) آورده است. این مجله دو نفر به نام های لونینگ (روحانی طرفدار وجود خدا) و استنست (بیولوژیست مخالف وجود خدا) را برای مصاحبه همزمان دعوت کرده است.
ترجمه متن (از زیر شکل):
مجله فورسکنینگ: «آیا نظریه تکامل مانعی برای اعتقاد به خلقت هست؟»
لونینگ: «شخصاً، در هیچ زمانی نتوانسته ام تضادی بین نظریه تکامل و اعتقاد به خدا ببینم. ولی به حتم، این موضوع دیگری هست که کسی بخواهد خدا را تنها عامل و جواب به همه شگفتی های جهان بداند. اما از دید من، در هیچ زمانی اعتقاد به خدا به این منظور نبوده است که بتوانیم نظم موجود را توجیه کنیم. البته همیشه این روش منظقی ترین راه به رسیدن به حقیقت بوده که از دید من با روحانیت انسان در تضاد هست.»
استنست: «من مسیحی نیستم و معتقد به وجود خدا نیستم. اما نمی فهمم که چگونه بیولوژیستهای معتقد به تکامل از این نظریه نتیجه می گیرند که خدایی وجود ندارد. خداوند دلیل گویا (بر توجیه طبیعت نیست) ولی علم هست. در نتیجه به نظر من کاملا اشتباه هست زمانی که بیولوژیستهای طرفدار تکامل نظریه داروین را دلیلی بر عدم وجود خدا مطرح می کنند. تنها چیزی که این متخصصین بیولوژی می توانند بگویند آن که نیاز به رجوع به خدا برای توجیه تنوعهای موجود در بیولوژی نیست.»
این نظر دو نفر با ریشه مسیحیت و در فضا و تعریفی که مسیحیت از خدا دارد هست. بدون تأیید کل مطالب این دو نفر آنچه از نظر بنده مهم هست اینکه علم هیچ زمانی نمی تواند وجود یا عدم وجود خدا را اثبات کند.
اعتقاد به وجود یا عدم وجود خدا به درون هر انسان بستگی دارد. اضافه بر آن به چگونگی برخورد هر فرد با خدا هست. ممکن است کسی با دیدن ناملایمات دیدش در رابطه با خدا تغییر کند.
پایان مطلب را با غزلی از مولوی قرار می دهم. البته باز بخشی از این غزل را آورده ام.
خداوند خالق این جهان هستی هست.
بشر همانند نقش درون یک تابلو و خداوند همانند نقاش یا خالق تابلو هست.
ما با علم (به مفهوم science) نمی توانیم وجود یا عدم وجود خدا را اثبات کنیم.
خداوند حد علمی را که قابل دست رسی ماست در این آفرینش قرار داده هست.