جهان بینی
در این فکر بودم که موضوع این هفته چه باشد. سری به سایت زدم تا بازخورد خوانندگان محترم را ببینم. متوجه نظر دوست عزیز هاشم خان شدم. نظر ایشان را می آورم.
نظر ایشان از دو جنبه برای بنده اهمیت دارد. یکی اینکه ایشان نظر بنده در رابطه با تعریف دولت توسط ما ایرانی ها را تایید نموده است. با این تعریف دکتر محمد مصدق هم توسط احمد شاه برای تحصیل عازم سوئیس می شود.
این نظر «هاشم» مرا بر این داشت که موضوع این هفته را در رابطه با دکتر شریعتی و بخشی از نظرهای او که با بحث دو هفته بنده مرتبط هست بپردازم.
دکتر شریعتی به دلیل کسب رتبه اول در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه مشهد بورسیه و عازم پاریس می شود. این باز از خصوصیت دکتر شریعتی هست که رشته ادبیات فارسی را انتخاب کرده است. او در آن زمان می توانست در یکی از رشته های پزشکی به تحصیل بپردازد. با این کار می توانست مال و منالی برای خود کسب نماید و دیگر قضاوت اینچنین در رابطه با خودش را نداشته باشد. او در سال 1334 شمسی وارد رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه مشهد شده است. در آن زمان انتخاب رشته تحصیلی در اختیار کنکور نبود. اینکه دکتر شریعتی در رشته ادبیات رتبه اول شده و اینکه براساس قوانین آن زمان (زماین که اخذ کارشناسی ارشد و دکتری در ایران وجود نداشته است) بورسیه می شود، برداشت این که شاه او را اعزام نموده است خیلی جالب هست.
قبل از این که بحث و نظر جهان شناسی شریعتی را مطرح کنم لازم است موضوعی را مطرح کنم.
به فرض شب گذشته در «روستای ما» تئاتری برگزار نشد. این به چه معنی هست؟ آیا این به آن معنی هست که در روستای ما تئاتری وجود ندارد یا به این معنی هست که تئاتری وجود دارد و شب گذشته در آن برنامه ای اجرا نشده است.
امیدوارم برداشتهای بنده درست باشد. ولی برداشت بنده از جهان بینی که دکتر شریعتی مطرح می کند به مفهوم این هست که برای هر کس یا جمعی تئاتری وجود دارد. این تئاتر همان چگونگی نگاه کردن به جهان هست. این چگونگی نگاه کردن ممکن است بر مبنای یک تفکر الهی باشد که ما آن را «دین» می نامیم یا این که ممکن است بر مبنای یک تفکر غیر الهی باشد. از دید دکتر شریعتی هردوی اینها جهان بینی هست.
در اینترنت کلمه دین را جستجو کردم. معنی لغوی دین در همین سایت ویکی پدیا آمده است. در لغت این کلمه به معنی کیش و آئین هست. البته زمانی بنده به عنوان مسلمان دین را تعریف می کنم می تواند متفاوت باشد و بر پایه قرآن و احادیث نتیجه گیری کنم. ولی در اینجا هدف بنده معنی لغوی آن هست و فکر می کنم که اصطلاح جهان بینی و ایدئولوژی که شریعتی به کاربرده است به همان معنی لغوی دین است.
همانگونه که قبلا مطرح نمودم، خدا از دید افراد مختلف به اشکال مختلف تعریف می شود ولی حقیقت خالق با بسیاری از این تعریفها متفاوت است. در رابطه با دین نیز به همین صورت است.
جهان بینی و ایدئولوژی که دکتر شریعتی مطرح می کند مجموعه ای از اعتقادات هست که یک جامعه یا یک گروه دارد و معتقد است که با این اعتقادات زندگی بهتر امکان پذیر هست. اجازه بدهید که کمونیسم را به عنوان نمونه ای از آن مطرح کنم. البته کمونیسم یک ایدئولوژی خیلی ضعیفی بود. به همین دلیل ضعف آن بود که نتوانست حتی یک قرن در بخشی از دنیا حاکم باشد.
خیلی مهم است که دانشگاهیان عزیز در رابطه با تولد، رشد و مرگ کمونیسم تحقیق کنند. البته مطمئن هستم که تحقیقاتی انجام شده است. ولی نظر بنده این است که نقش ابعاد مختلف به ویژه نقش فرهنگ را در آن مورد مطالعه قرار دهند.
بیش از این در این رابطه نمی نویسم چون که مطمئن نیستم تا چه حد نظر بنده ممکن است صحیح باشد. تنها خواستم یادی از مرحوم دکتر شریعتی کرده باشم.