سیستم باز
موضوع بحث این هفته را #سیستم_باز قرار می دهم. این بحث در حقیقت ادامه بحث زهی سعادت با عنوان #زهی_سعادت هست. و دلیل انتخاب این موضوع شبیه همان زمان است. در حقیقت به دلیل تنگ تر شدن تحریمها مرا به این بحث هدایت نمود.
در رابطه با یک کار تحقیقاتی در فیزیک به ویژه در مبحث کوانتوم سری به اینترنت زدم تا اطلاعات خودم را در مورد سیستم باز بیشتر کنم. یکی از مطالبی را که پیدا کردم در اینجا می آورم. همانگونه که مشاهده می شود آنچه در اینجا آورده ام میانه صفحه هست. با اینکه مطلب مورد نظر بنده فیزیک بود همانگونه که مشاهده می شود در #علوم_اجتماعی کاربرد دارد. بخشی از این مطلب را که با خط قرمز مشخص کرده ام ترجمه می کنم.
«علوم اجتماعی – یک سیستم باز در علوم اجتماعی به این گونه هست که جامعه ماده، انرژی، مردم، سرمایه و اطلاعات را با محیط اطراف خود رد و بدل می کند. … آلتوسریان (ایدئولوژی ارائه شده توسط فیلسوف فرانسوی به نام آلتوسر) بیان کننده «عزم افراطی» نتیجه می گیرد که همیشه دلایل متنوعی برای هر اتفاق وجود دارد (نتیجه گیری از نظرات سیگموند فروید).
برپایه این مفهوم، دیوید هاروی نتیجه می گیرد که هرگاه سیستمی نظیر سرمایه داری (کاپیتالیسم) به فاز بحران وارد می شود (که ممکن است براثر عناصر متفاوتی اتفاق افتاده باشد) به گونه خاصی عکس العمل نشان می دهد. این عناصر می تواند شامل نقش جنسیت، رابطه با طبیعت یا محیط یا حمع شدن بحران ها باشد. اگر به ترکیب بحرانها توجه شود، هاروی بیان می کند که پدیده هایی نظیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی، خصوصی سازی منابع در اختیار دولت، ترکیب جابه جایی ها به عنوان خروجی طبیعی بحران اتفاق می افتد که نتیجه آن جمع شدن سرمایه های بخش خصوصی است. این امر باعث می شود که جریان سرمایه در جامعه سازنده نباشد. او اشاره به جابه جایی روستائیان مکزیکی و سرخپوست در دهه 1970 و بحران مالی آسیا و جنوب شرقی آسیا در سالهای 1997 و 1998 می کند. این بحران عاملی برای بحران در پول ملی شد.
آنچه که از این مطلب مورد نظر بنده هست، جمله:
یک سیستم باز در علوم اجتماعی فرایندی هست که ماده، انرژی، مردم، سرمایه و اطلاعات را با محیط اطراف خود رد و بدل می کند.
است. ضمنا به گفته کوستاس آکسلوس، زمانی که به چیزی اصطلاح سیستم داده شد، اجبارا باید باز باشد. در حقیقت قانون سوم ترمودینامیک در فیزیک نیز همین موضوع را بیان می کند.
به کشور کره شمالی توجه کنید. این کشور تقریبا سیستم بسته هست. دقت کنید که نوشتم تقریبا سیستم بسته هست. یعنی نمی تواند سیستم بسته باشد. باز بودن آن را به اشکال مختلف می بینیم. همینکه فرودگاهی دارد و هر روز یک یا چند هواپیما در آن نشسته با پرواز می کنند خود نشان دهنده باز بودن سیستم است.
اگر به کشور چین در زمان مائو توجه کنیم، علیرغم تلاشهای مائو برای بسته نگه داشتن چین، این کشور یک سیستم باز بود. او تا آنجا که ممکن بود در این امر موفق شد. حتی در زمانی دانشگاهها دستگاه کپی از غرب نمی خریدند. به دانشجو پول کمی می دادند تا از روی کتابی بنویسد و آن را به عنوان کپی استفاده می کردند.
کره زمین خود یک سیستم بسته نیست. هر روز تبادلهایی بین کره زمین و فضای بیرون می بینیم.
یک سیستم باز در علوم اجتماعی فرایندی هست که ماده، انرژی، مردم، سرمایه و اطلاعات را با محیط اطراف خود رد و بدل می کند.
در این تعریف به مردم توجه کنیم. در بین کشورها به عنوان سیستم باز مردم جابه جا می شوند. این امر یا برای مسافرت یا برای تجارت یا برای مهاجرت اتفاق می افتد. برخی نام آن را فرار مغزها می گذارند. مطالعه بحث فرار مغزها در این سایت مناسب است. اگر توجه کنیم برای چند قرن است که مردم از همه کشورهای دنیا (به طور میانگین) به کشور آمریکا حرکت می کنند. در این روند کشور آمریکا بسیار سود برده است. از دید کشوری نظیر پاکستان با وجود جمعیت زیاد آن، به دلیل مدیریت ضعیفی که در کشور برای مردم وجود دارد بیرون رفتن مردم یک امر مثبت است. به ویژه که در این خارج شدن مردم مقداری سرمایه به کشور می آید. به این معنی که کسانی که از پاکستان بیرون می روند برای خانواده خود پول ارسال می کنند. این خود برای کشور در آمدی هست.
به یاد دارم بیش از سی سال پیش در برنامه ای تفسیری در یکی از کانالهای تلویزیونی آمریکا چند نفر بحث می کردند. نتیجه بحث این بود که آمریکا نیاز دارد تا هر سال 500 هزار نفر وارد آن شوند. ولی نتیجه گرفتند که لازم است برنامه ای باشد که افراد مناسب وارد کشور شوند. این افراد مناسب ضرورتا تحصیل کرده ها نیستند. حتی می توانند کارگر ساده باشند.
باز به یاد دارم که در آن زمان عده ای کارگر مکزیکی بدون رعایت قانون از مرزها عبور می کردند و در آمریکا به کار می پرداختند. سیستم هم از این مهاجرت غیر قانونی جلوگیری نمی کرد. زیرا این کارگرها به دلیل غیر قانونی بودن با حقوق پایین کار می کردند. بعدا مشاهده می شود که رئیس جمهور آمریکا می خواهد دیواری در مرزها بین آمریکا و مکزیک بکشد تا این کارگرها وارد نشوند. این امر به آن دلیل این هست که بی کار در آمریکا زیاد شده است. لذا کشور به عنوان یک سیستم باید (در این موضوع) بسته شود. توجه کنید که در گذشته ثروتمندان از ورود غیر قانونی کارگران سود اصلی را می بردند. الان یک رئیس جمهور تاجر می خواهد جلوی این ورود را بگیرد.
یک سیستم باز در علوم اجتماعی فرایندی هست که ماده، انرژی، مردم، سرمایه و اطلاعات را با محیط اطراف خود رد و بدل می کند.
در این بحث به ماده توجه کنیم. ماده را نفت و منابع طبیعی کشورها در نظر بگیرید. این مواد در سیستم های باز کشورها جابه جا می شوند. البته بخش دیگر ماده تولیدات صنعتی و غیر صنعتی هست که باز بین کشورها جابه جا می شود. در این ورود و خروج کدام سیستم (کشور) بهره می برد؟
یک سیستم باز در علوم اجتماعی فرایندی هست که ماده، انرژی، مردم، سرمایه و اطلاعات را با محیط اطراف خود رد و بدل می کند.
سرمایه موردی هست که در نظام سرمایه داری کنونی بسیار مهم و مورد توجه هست. دقت کنید که دیوید هاروی مثال خود را در سیستم سرمایه داری بیان می کند. جالب اینجاست که در دنیا اگر کشوری بخواهد جلوی این ورود و خروج سرمایه را بگیرد مغضوب خواهد شد.
توجه کنید که کشوری چون کانادا با یک ایرانی نظیر آقای «مرخ» که میلیاردها پول را از کشور خارج می کند چگونه رفتار می کند و به راحتی او را می پذیرد. اگر یک نفر کانادایی همین کار را انجام دهد شدیدا با او برخورد می کنند. به همین دلیل کشور کانادا بهانه های مختلف می تراشد تا ایران نتواند از پلیس بین الملل بهره ببرد و پول را بر گرداند. آقای «مرخ» که به غیر قانونی بودن کار خود واقف بوده تمام سرمایه را به قیمت اندک به دخترش واگذار می کند.
کشوری نظیر آمریکا با اینکه قدمت خیلی کمی دارد به عنوان یک سیستم باز عمل کرده است. در زمان استقلال جمعیت این کشور کمتر از 4 میلیون بوده و هم اکنون نزدیک به 330 میلیون جمعیت دارد. در فاصله 250 سال با بهره گیری از همین سیستم باز در دنیا این کشور توانسته است بیش از 50 درصد سرمایه دنیا را از آن خود کند.
نتیجه ای که منظور بنده هست، اینکه در این سیستم باز برخی سود می برند و برخی ضرر می کنند. ضمنا همانگونه که دیوید هاروی می گوید تنها یک عامل باعث این سود و زیان نمی شود. کمتر از 30 سال پیش آمریکا به چین نزدیک شد و از امتیاز جمعیت آن کشور بهره برده تا بتواند در جذب سرمایه قدرت بیشتری را داشته باشد. بسیاری از کارخانجات کم سود به کشور چین یا کشورهای دیگر منتقل شدند. آماری را در سال گذشته دیدم که مقدار تولیدات در کشور آمریکا (از نظر عدد نه ارزش) کمتر از زمانی که این صنایع کوچک در آمریکا بود نشده است. حتی از نظر تعداد بیشتر شده است. صنایعی در آمریکا مانده است که در طول یک هفته ارزش افزوده 1000 برابر می گیرند. با این همه توصیفها چین هم از این فرایند سیستم باز سود برده است. این که چین از این سیستم باز سود برده است، آگاه بودن مدیران و مردم از روابطشون با آمریکا و دیگر کشورهای حهان بوده است.
امروز اقدامهای رئیس جمهور آمریکا برضد چین در حقیقت هدایت روند ورودی و خروجی در آمریکا هست. نظام حاکمه آمریکا دیگر احساس نمی کند که رابطه قدیمی با چین به سود آنها ست. در نظر دارند این سیستم باز را به گونه ای ببندند یا در ورودی و خروجی آن تاثیر گذارند تا سود بیشتری ببرند. و از ضررهای آتی جلوگیری کنند. این هم بستگی دارد که طرف مقابل چگونه عمل کنند. آینده مشخص می کند که برنده اصلی کیست.
دقت کنید که برنامه ریزهای داخلی به گونه ای برنامه ریزی می کنند که از ضررها جلوگیری شود. درجه موفقیت آنها به عوامل مختلف مربوط می شود که خود یک بحث علمی است و از حوصله این سایت و توان علمی اینجانب دور است.
ورود و خروج ماده، انرژی، مردم، سرمایه و اطلاعات از هر سیستم اجتماعی ممکن است برای آن جامعه منفعت یا ضرر داشته باشد. مهم این است که بتوانیم آن را برای جامعه سودمند کنیم. وگرنه اگر سیستم جامعه را به سمت بسته شدن (تقریبی) سوق دهیم بهتر است.
نتیجه ای که مورد نظر بنده است تقاضا از برنامه ریزان فضای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی کشور تا این سیستم باز ایران را به گونه ای هدایت کنند که ورودی و خروجی آن به نفع مملکت باشد. نمونه این برنامه می تواند با نام اقتصاد مقاومتی باشد.
- بدون اینکه از صنایع تکنولوژی روز دور شویم هنوز خیلی از نیازهای مردم نظیر کفش و لباس از خارج از کشور وارد می شود. در صورتی که در زمان نه چندان دور این صنایع رونق زیادی داشتند و نیازهای کشور را مرتفع می کردند. متاسفانه یکی از دانشگاهیان رشته نساجی در جایی گفته بود که در ایران صنعت نساجی نبوده است. بنده کسی را می شناسم که در دهه 1340 در ایران اولین دستگاه نساجی برقی را ساخته است. زمانی که در کشورهای اروپایی دستگاه نساجی با تکنولوژی بالاتر از آن وجود نداشت. در شهر یزد از زمانهای خیلی قدیم دستگاه های شَعربافی وجود داشت که پارچه های عالی نظیر ترمه را می بافتند. متأسفانه امروز خیابانی در یزد به نام «شهید شَعرباف» هست که حتی یزدیها آن را خیابان «شهید شِعرباف» صدا می زنند. تا این حد فراموش کرده ایم. دقت کنید «شَعرباف» به معنی پارچه باف یا تخ باف هست. ولی «شِعرباف» بی معنی هست یا یک معنی اشتباه در ذهن شنونده ایجاد می کند.
- فضای کار برای سرمایه گذار غیر دلال را باز کنیم.
- رسیدن ماه اسفند برای صاحب یک تولیدی با چندین کارگر یک مشکل بزرگ است. در این ماه او باید معادل 2 ماه عیدی به کارگر خود بدهد و معادل یک ماه تشویق به او بپردازد. این به معنی یک ربع از بودجه دستمزد سالانه هست.
- خلاصه فضای سیستم باز مملکت را به گونه ای هدایت کنیم که اثر تحریم ها به حداقل برسد.
این بحث را انشاءالله ادامه خواهم داد.