دین و دین دار
باز می گردم به سخن هفته 11 خرداد و چند هفته بعد از آن که در اینجا موضوع دین را مطرح می کنم.
قبلاً نظرات دکتر شریعتی و موضوع ایدئولوژی و جهان بینی را مطرح نمودم. معنی “فرهنگ نامه ای ” دین را مطرح نمودم.
با تعریف دکتر شریعتی از ایدئولوژی و ارتباط با آن، همه اعضای بشری دارای دین هستند. البته این جمله با تعریفی از دین که حتما الهی بوده سازگار نیست. اگر به دنبال معنی کلمه religion در انگلیسی برویم که شاید نزدیک به کلمه دین هست، می بینیم که این کلمه ریشه لاتین religio را دارد. در مفهموم این کلمه همانند دین به روش زندگی در یک چارچوب اشاره دارد. البته مفاهیم دیگری نیز به آن اضافه می شود. با کمی مطالعه مشاهده می شود که شاید بیش از ده هزار دین در دنیا وجود دارد که 84 درصد مردم به یکی از چهار دین اسلام، مسیحیت، هندو و بودایی وابسته هستند.
در سخن هفته 11 خرداد مطرح کردم که هندسه زیباست. هندسه به عنوان یک علم دقیق دارای مفاهیم اولیه بوده که به همراه یک اصل پایه ریزی می شود. قصد ندارم که دین را هم سطح هندسه معرفی کنم. ولی تشابه هایی در اینجا هست.
به موازات بحث هندسه برای دین می توان گفت که:
1- به #مکارم_اخلاق آراسته باش
2- برترین شما #پرهیزکارترین شماست
3- پرهیزکاری و مکارم اخلاق یعنی #دروغ_نگو
4- پرهیزکاری و مکارم اخلاق یعنی #تهمت_نزن
5- پرهیزکاری و مکارم اخلاق یعنی #غیبت_نکن
6- پرهیزکاری و مکارم اخلاق یعنی به مال و ناموس دیگران طمع نکن
7- پرهیزکاری و مکارم اخلاق یعنی به دیگران آزار نرسان
حال با پذیرفتن این 7 شرط اول دین بدون اینکه کسی نیاز داشته باشد دیگری را قانع کند، فضا برای اصول باز می شود.
– (توحید) خدای یگانه ای وجود دارد
– (نبوت) پیغامبرانی برای راهنمایی بشر آمده اند
– (معاد) زمانی می رسد که باید جواب عملکرد خود را بدهیم
– (امامت) پیغامبران امامانی را برای راهنمایی مردم معرفی کرده اند.
– (عدل) خداوند عادل است.
البته باید بیان کنم که بنده این موارد را خلاصه مطرح نمودم. همچنین ممکن است مواردی را بیان نکرده باشم. البته اگر توافق عمومی باشد ممکن است بتوان پنج اصل را به صورتی با هم جمع بست. مثلا توحید و عدل را در یک اصل آورد. ولی کل موضوع دین در این مطالب می گنجد. همانگونه که در هندسه نیاز نیست کسی مواردی که مطرح کرده ام را اثبات کند. در حقیقت اثبات مفاهیم اولیه و اصول در هندسه با اثبات قضایای بعدی هست. زمانی که در جامعه ای تهمت زدن رواج پیدا کرد، این جامعه وارد دوران افول خود می شود. هرکدام از مواردی را که مطرح نمودم اگر رعایت نشود جامعه مناسبی نخواهیم داشت.
از همه مهم تر اینکه با این اصول و این مفاهیم اولیه چیزی به نام تمدن اسلامی به وجود آمد. تمدن اسلامی دارای همه ابعاد یک تمدن سالم را داشت. اگر تمدن اسلامی را با تمدن رنسانس و تمدن جاری مقایسه کنیم می بینیم که تمدن جاری فاکتور همزیستی بشر با کره زمین را ندارد. از شروع فرایند ماشینی شدن در این تمدن ناسازگاری بشر با محیط هر روز بیشتر شده است. لطمه هایی که بشر به محیط زیست زده و می زند قابل جبران نیست. مهم تر از همه اینکه این ناسازگاری به مرگ بشر در کره زمین می انجامد. اگر انسان امروز جلوی این روند را نگیرد، نهایتاً کره زمین برای دفاع از خود عوامل مرگ انسان را به وجود خواهد آورد! کره زمین را به عنوان مقداری سنگ نگاه نکنید.
زمانی که به تمدن اسلامی دقت شود متوجه می شویم که سازگاری کامل بین بشر و طبیعت وجود داشته است. اینها نشانه صحیح بودن فرضهای و اصول اولیه دینی هست.
همانگونه که قبلا مطرح کردم اگر مشاهده می کنیم که تمدن اسلامی افول می کند، این به معنی اشتباه بودن مفاهیم اولیه و اصول نیست. این به معنی عمل نکردن مسلمانها به آن مفاهیم و اصول هست.
به تاریخ (یا داستانهایی که در تاریخ وجود دارد) که نگاه می کنیم، ادیانی را می بینیم که چگونه به وجود می آیند و چگونه تحریف می شوند. چند مثال می زنم.
داستان نوح و کشتی نوح را می دانیم. نوح کشتی ای می سازد و در روز معین که آب زمین را فرا می گیرد، از مردم می خواهد که به همراه او باشند. اگر کسی به کشتی او نیاید هلاک می شود. یکی از فرزندانش در بین کسانی هست که با او هم فکر نبوده و وارد کشتی نمی شود. نتیجه می گیریم که دیگر فرزند (یا فرزندان نوح) وارد کشتی شده اند.
اکنون شخصی به نام نمرود داریم که بت پرست و جابر هست. برخی او را نسل سوم از نوح می دانند. سوال اینجاست که چگونه یکتا پرستی نوح توسط نوادگان او که از فرزند خلف او (فرزندی که وارد کشتی شده است) به بت پرستی تبدیل می شود؟
در داستانها باز داریم که ابراهیم (که خود از نوادگان نوح هست) در زمان نمرود بتها را می شکند و یکتاپرستی جای خود را به بت پرستی می دهد. او خانه کعبه را بنا می کند. حال چگونه در خانه کعبه بتها جا می گیرند که پیامبر اسلام آنها را از بین می برد؟
در حقیقت سوال بنده این است که «#عارضه_ادیان » چه چیزی هست؟
بررسی این موضوع بسیار مهم و آموزنده است.
ادیان پیچیده نیستند و برای زندگی بهتر بشر آمده اند.
عارضه ادیان چیست؟
2 دیدگاه. جدید
با سلام و درود به استاد بزرگوار
با توجه به این که منشا دین از اخلاق بوجود آمده و در واقع اصول موضوعه دین همان اصول اولیه اخلاقی است که بصورت بدیهی و شهودی برای همه روشن و قابل پذیرش است و چنانچه کسی از اصول اولیه اخلاقی تخطی کند سیستم مجازات درونی یا همان وجدان او را مورد مواخذه و مجازات قرار می دهد منتها این سیستم مجازات درونی طیف گسترده ای از شدت مجازات برای افراد با دیدگاهها و تجربیات مختلف برای یک عمل غیر اخلاقی مشخص در نظر می گیرد از طرفی برخی رفتار ها در برخی جوامع اخلاقی و در دیگر جوامع غیر اخلاقی است.بنابر این سیر تکاملی اخلاق منجر به ظهور ادیان می شود و قوانین اخلاقی بصورت نظام مند در چار چوب ادیان ظهور و بروز می کنند و دینداران(اخلاق مداران سابق) تخطی از اصول موضوعه دین را ،برایش مجازات تعیین می کند چون به نظرمی رسد مجازات درونی (توسط وجدان) ناکافی و ناعادلانه است. هر چند حاکمیت دین تکمیل کننده حاکمیت اخلاق برای زندگی بهتر است ولی یک عدم قطعییت بین این دو برقرار است و هرجا حاکمیت ادیان شدت یابد حاکمیت اخلاق و وجدان تضعیف می شود.چون مردم خیالشان راحت است که اصول موضوعه دین(اصول بدیهی و اولیه اخلاقی) توسط متولیان دین حفظ و حراست می شود و مردم بیشتر توجهشان به رعایت قوانین بیرونی است تا رعایت اخلاقیات درونی. به قول دکتر عبدلکریم سروش بعضی وقتها باید فیتیله دین را پائین کشید تا چراغ دین دود نزند.
سلام علی آقا
خیلی ممنون – شاید بحث شما بخشی از سوال بنده را جواب دهد که چگونه دین به بی راهه می رود؟