نگاه اشتباه
موضوعی در چند هفته گذشته در ذهن بنده بود که این هفته به آن می پردازم. فضای مجازی و رسانه های بسیاری فعال به ویژه بیگانه، که در ایجاد و هدایت فضای عمومی موثر هستند. بدون توجه به این موضوع مردم به مسیرهای اشتباه و بعضاً مسیرهای ضدملی هدایت می شوند.
به یاد دارم، جوانی که به صورت اتفاقی با او آشنا شده بودم، در تلگرام برای بنده پیامی را ارسال نمود. مطمئن هستم که برای دیگران هم ارسال نموده بود. موضوع این بود که:
«مواظب باشید عده ای در رسانه های مجازی به ویژه تلگرام تلاش دارند که فضای دشمنی بین ایرانی و عرب ایجاد کنند.»
این مطلب خوبی بود که مناسب برای انتشار می دانستم. ولی به جایی ارسال نکردم. از این که به من ارسال شده بود راضی بودم. بعد از کمتر یک یا دو هفته پیام دیگری از همین جوان در رسانه مجازی تلگرام دریافت کردم. متن پیام چیزی شبیه این بود.
«اعراب بعد از حمله به ایران و تسخیر ایران (در صدر اسلام) کلمه فارس را به پارس تبدیل کردند. این کلمه با پارس کردن سگ ارتباط دارد …»
این برای بنده خیلی عجیب و غیر قابل تحمل بود. از آنجا که می دانستم در زبانهای هندواروپایی حرف «پ» و «ف» با هم جابه جا می شوند. کلمه پارس از همان لفظ پارسا هست که قرنها پیش از هخامنشیان به مردم این منطقه نسبت داده شد. کلمه پارس و پارسا بعداً به فارس تبدیل شد. وجود کلمه «پدر» در فارسی، «فادر» در انگلیسی و «پَدرِ» در اسپانیایی نشان دهنده این مطلب هست. در هرصورت در اینترنت جستجویی نمودم و مطلبی که یکی از اعضای هیأت علمی در رابطه با حرف «پ» در فارسی نوشته بود را به این جوان ارسال نمودم. دیگر مطلبی از این جوان در تلگرام دریافت ننمودم.
اخیراً مطلبی را یکی از دوستان در فضای واتزاپ فرستاد. آن عکسی از یک اسکناس که مطلبی زیر آن آمده بود. این مطلب موضوع این هفته بنده هست که با تیتر «نگاه اشتباه» آن را آورده ام. انشاءالله در همین راستا بحثی را در آینده در رابطه با سوبسید خواهم داشت.
بنده هیچ تضادی با نظام پهلوی یا قاجار ندارم. همانگونه که توجه کرده اید نام دانشگاه ها را در هر زمان همان که بوده می برم.
نکته ای که جای بحث دارد این که در اینجا آمده است.
«با هر هزار تومان 142 دلار به شما می دادند! همین یه رقم گویای عملکرد درست نظام پیشین است!»
برای کامل کردن بحث این هفته باز سری به اینترنت زدم. به چند سایت رسیدم. یکی از اینها روند ارزش پول ایران در 300 سال گذشته بود. در سایت دیگر نام پولهای رایج از زمان هخامنشی تا به امروز بود و دیگر موارد.
پول ایران در زمان شاه طهماسب صفوی به ازای هر تومان معادل 200 شلینگ انگلیس بود. در زمان فتحعلی شاه هر دو پوند انگلیس معادل یک تومان بود. و بقیه مطلب را از همان سایت بخوانید. نگاه اشتباه همین است که تنها با یک عدد یا یک معیار نتیجه بگیریم. تفاوتی نمی کند که ایران باشد یا هند یا ژاپن یا هر کشور دیگری، اگر ارزش پول ملی به طور طبیعی و براساس فاکتورهای اقتصادی سالم تعیین شود معنی دار است. ما با دو تورم روبرو هستیم:
یکی تورم میانگین بین المللی و دومی تورم ملی کشور
اگر تورم ملی کشور با تورم میانگین بین المللی برابر باشد، ارزش پولی ملی نباید تغییر چندانی نسبت به پولهای قوی (و سالم) دنیا داشته باشد. ولی اگر تورم ملی کشوری بیش از تورم میانگین بین المللی باشد، ضرورتاً ارزش پول ملی پایین می آید.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تا سال 1357 که انقلاب اسلامی اتفاق افتاد را از نظر اقتصادی به دو دوران می توان تقسیم کرد. یکی قبل از قرار داد نفت کنسرسیوم و دیگری بعد از قرار داد نفت کنسرسیوم هست. در دوره دوم، ایران با درآمد نفتی ای روبرو بود. به نظر بنده این درآمد نفتی #نگاههای_اشتباه در #فرهنگ_اقتصادی ما را به وجود آورد. در این دوران موضوع بسیار مضر «سوبسید» به وجود آمد. نگاه مردم به زندگی و آسایش را از جهت تلاش برای رسیدن به آن به سمت دریافت مجانی آن به ویژه انتظار از دولت تبدیل کرد. مالیات مفهوم خود را از دست داد. مالیات دهنده اصلی حقوق بگیر شد. در اینجا مطلبی را از سایتی گرفته ام که تغییرات قیمت ریال و دلار را از سال 2000 میلادی تا 2017 میلادی آورده است. خط قرمز را بنده رسم کرده ام و نوشته هایی که به رنگ سفید آمده را نیز بنده نوشته ام. اینها همه زمانی که است که دولت برای بالا نگه داشتن ارزش ریال دلار به بازار تزریق می کند.
در دوران بعد از کنسرسیوم، دولتها با تزریق دلار به بازار نرخ آن را پایین نگه داشتند. این تنها به سود کسانی بود که امکانات مالی خود در ایران را به دلار تبدیل کنند و به خارج از کشور ببرند. به یاد دارم که در آن زمان شخصی با فروش یک آپارتمان در تهران می توانست یک محل کسب در یکی از کشورهای غربی بخرد. این زمانی معقول هست که تولیدات و صنعت ملی در مقایسه با همان کشور غربی به نسبت همان آپارتمان و همان محل کسب باشد. در آن دوران افتخار ما مونتاژ کردن پیکان، کارخانه تعطیل شده انگستان، بود. البته برای اینکه انصاف را از دست نداده باشم، کارخانجاتی نظیر ارج در ایران وجود داشتند که به مراتب با ارزش تر از ایران ناسیونال بودند. صنایع ایرانی پارچه بافی در یزد و اصفهان حرفی برای گفتن داشتند. ولی آنها به حدی نبودند که برابری یا برتری صنعتی ما را با غرب ایجاد کنند.
همانگونه که قبلاً هم بیان کردم، در دوران حدود 15 ساله قبل از انقلاب قیمت یک اتومبیل وارداتی بیش از 10 برابر شده بود، در حالی که قیمت دلار ثابت نگاه داشته شده بود. بازار دلالی رواج می یافت. موضوع مخربی به نام «#زمین_خواری » در ایران به وجود آمد. اینها همه عوامل منفی در اقتصاد هستند که ریشه در همان 15 سال دارند. البته افول فرهنگی از زمان شاه عباس به امروز یک روند کلی در ایجاد ضعف در جامعه ایرانی هست.
قدرت پول یک کشور از یک اقتصاد سالم نتیجه می شود.
اقتصاد سالم با فرهنگ سالم ایجاد می شود.
در یک فرهنگ سالم کار ارزش دارد.
دلالی کار نیست.
دلالی تورم زا هست و ارزش پول ملی را نزول می دهد.