(سخن هفته 12 مرداد ماه 1398 روند تاریخی علم را در زیر مجموعه فیزیک – فیزیک چیست بخوانید.)
بحثهایی را در چارچوب فیزیک شاملی دانش، روش علمی، علوم دقیق، علوم تشریحی و فیزیک چیست را مطرح نمودم. بخشی از بحث این هفته را قبلاً تحت عنوان طب مدرن و طب سنتی داشته ام. این هفته در نظر دارم این بحث را کاملتر کنم. در سالهای اخیر طب سنتی در ایران تحت حمله های بسیار شدید قرار گرفته است که موجودیت آن را تهدید می کند. لذا این بحث را ضروری دانستم.
اخیرا مجبور شدم مطلبی که در ادامه می آورم را برای شخصی که فارسی زبان نبود و شدیداً از روند علمی در روانشناسی پشتیبانی می کرد ارسال کنم. ترجمه آن متن از این قرار است.
((امروزه دو روش کاملاً متمایز برای بررسی و تحقیق در علم وجود دارد. روش تشریحی و روش دقیق دو روشی هست که در علم به کار برده می شود. البته همه مباحث علمی را نمی توان به این دو روش بررسی نمود. آن بخش از علم که به روش دقیق بررسی می شود را می توان به روش تشریحی مطالعه نمود. ولی همه بخشهای علمی که به روش تشریحی بررسی می شود را نمی توان به روش دقیق بررسی نمود. اجزای طبیعت شامل ستاره، کهکشان، سیاره، کره زمین، انسان، سنگ، مثلت و جامعه همه موضوع کار در بحث علوم طبیعی هستند. هرکدام از اینها دارای پیچیدگی خاص خود هستند. نمونه ای از علوم به ترتیب پیچیدگی عبارت از:
- هندسه مسطحه که شکل اجسام مسطح را بررسی می کند.
- اجسام فیزیکی که حرکت اجسام، درون آنها شامل اتم و مولکول را مورد بحث قرار می دهد. این بخش شامل فیزیک (شاخه های مختلف)، شیمی و زمین شناسی می شود.
- علوم پزشکی که در رابطه با بدن انسان به ویژه بخش فیزیکی آن صحبت می کند.
- روانشناسی که مواردی شامل روح و روان انسان را مورد بررسی قرار می دهد. چرا انسان عصبانی می شود و کنترل خود را از دست می دهد. این بخش می تواند بخشی از علوم پزشکی باشد که به نظر بنده باید از هم جدا شوند. چون پیچیده تر است.
- علوم اجتماعی که شامل روابط اجتماعی انسان هست.
هستند. دقت شود که در اینجا شاخه هایی از علم را به ترتیب پیچیدگی بیان کرده ام. البته بین هندسه مسطحه و جسم فیزیکی قسمتهای دیگر علمی هستند که به عنوان نمونه هندسه ریمانی و نظایر آن را می توان مطرح نمود. زمانی که به تاریخ علم نگاه می کنیم، قبل از اقلیدس همه علوم به صورت تشریحی مورد مطالعه قرار می گرفتند.
نتیجه: روش تشریحی در یک شاخه علم به دلیل ناتوانی برای به کارگیری روش دقیق در آن هست. زمانی روش تشریحی را به کار می گیریم که بررسی موضوعی در چارچوب دقیق امکان نداشته باشد.
در روش تشریحی ضرورت دارد جامعه ای را در نظر گرفت و بر روی آن مطالعه نمود. این جامعه را جامعه آماری می نامند. این جامعه آماری در هندسه مسطحه مثلاً 100 عدد مثلث است که به صورت تصادفی رسم شده باشند. همانگونه که قبلاً مطرح کردم، اگر نیاز باشد که ثابت کنیم مجموع زوایای مثلث 180 درجه هست، یک جامعه آماری از 100 عدد مثلث را در نظر می گیریم. برای این صد مثلث مجموع زوایا را محاسبه می کنیم. نتیجه عددی نزدیک به 180 به دست می آید که با در نظر گرفتن خطای محاسبه عدد 180 در آن قرار دارد و نتیجه آماری به دست آمده درست است. تنها به دلیل اینکه مثلث یک دستگاه ساده هست و همه پارامترهای مورد مطالعه در نظر گرفته شده است.
فیزیک هم تا قبل از نیوتون و گالیله به صورت تشریحی مورد مطالعه قرار می گرفت. سه قانون کپرنیک در رابطه با حرکت سیارات به صورت تشریحی به دست آمده بود. البته بعداً در چارچوب مکانیک به صورت یک علم دقیق قابل اثبات هست. ولی کار کپرنیک و نتیجه گیری او در چارچوب یک علم تشریحی بود.
امروزه بخشهای مختلف فیزیک و هندسه به روش دقیق بررسی می شود. اما علم پزشکی، علم روانشناسی و علوم احتماعی را مجبور هستیم به روش تشریحی مطالعه کنیم.
دقت کنید که بیان کردم «مجبور هستیم».
ولی بیان این نکته ضروری هست که نتایج تحقیقات در علوم پزشکی، روانشناسی و علوم اجتماعی قاطع نیستند و ممکن است فردا مطالعه ای ضد آن مطرح شود.
نتایج یک تحقیق به روش تشریحی قاطع نیست و ممکن است بعداً مخالف آن نتیجه گرفته شود.))
به روند علم پزشکی به ویژه از زمان تمدن اسلامی (به ویژه ابوعلی سینا) تا به امروز باز می گردم. آنچه امروز به عنوان طب سنتی می شناسیم ریشه در گذشته های دور دارد. تمدن اسلامی برای این طب نقطه عطفی بود که در رشد آن بسیار موثر بود. به شواهد مختلف تا قرن هفدهم و حتی هیجدهم این طب در اروپا آموزش داده می شد. در اولین رنسانس علمی در جنوب اروپا (بعد از دوران یونان باستان) کتابهای دوران تمدن اسلامی نقش موثری داشتند. لازم است به این نکته توجه شود که پایان دوران خلافت عباسی در سال 1258 میلادی بود. این به مفهوم فعال بودن طب دوران تمدن اسلامی تا اوج قدرت خلفای عثمانی است.
به نظر بنده، این اوج طب «بوعلی سینا» یا «طب سنتی» تا انقلاب صنعتی در اروپا ادامه یافت. منظور بنده از انقلاب صنعتی دورانی هست که علم مکانیک اساس همه تکنولوژی های موجود قرار گرفت. بیشتر آلمانها بانی این دوران از انقلاب صنعتی بودند. باز در این تقسیم بندی دوره بعدی انقلاب صنعتی را زمانی به حساب می آورم که الکترونیک اساس تکنولوژی شد. این موضوع از سالهای 1950 با تولید ترانزیستور شروع شد. بعدها در دهه های قبل از قرن 21 ام تکنولوژی بیشتر به طرف فوتونیک تمایل پیدا کرد. حال این تقسیم بنده با بحث بنده چگونه مرتبط می شود.
انقلاب صنعتی در جایگزینی طب موسوم به تمدن اسلامی و ایجاد طب امروز نقش بسیار مهمی داشت. انقلاب صنعتی در ابتدا برپایه مکانیک صورت پذیرفت. از ساخت ماشین دودی گرفته تا کامپیوتر مکانیکی همه نتیجه این بخش از انقلاب صنعتی هست. در این دوران «چاقو» ابزار بسیار مهمی در پزشکی شد. با اینکه انقلاب صنعتی دوران الکترونیک را پشت سر گذاشته هست، ولی هنوز «چاقو» ابزار مهمی در پزشکی هست.
به درخواست بنده، جلسه ای با متخصصان طب سنتی (کسانی که مدرک پزشکی با تخصص طب سنتی داشتند) داشتم. بحثهایی که در موارد مختلف در این سایت مطرح کردم را به آنها گفتم. به آنها گفتم که نقطه قوت طب سنتی همان تقسیم بندی مزاجها هست. این تقسیم بندی مزاجها تلاشی برای سوق دادن طب به سمت یک علم دقیق هست.
در برابر صحبت بنده، مطرح شد که مخالفین طب سنتی بیان می کنند که در یک مطالعه علمی (روش جاری در پزشکی – روش تشریحی) حق ندارید عده ای را به انتخاب از مطالعه به دلیل داشتن مزاج متفاوت جدا کنید. بنده جواب دادم. اتفاقاً این موضوع ریشه اشتباه مخالفین طب سنتی هست. زمانی که مزاج خاصی مورد مطالعه قرار می گیرد، به این مفهوم است که یک فاکتور از مطالعه خارج شده است. البته اشکال این حرف بنده ممکن است این باشد که از کجا این تقسیم بندی مزاجها صحیح باشد. جواب بنده به این ایراد این است که شما یک تقسیم بندی دیگری برای افراد مختلف تعیین نمایید.
در هر صورت آنچه را که قابل مشاهده هست، یک دارو برای دو نفر با بیماری یکسان می تواند نتایج متفاوت داشته باشد. به عنوان مثال در بیماری دیابت، ممکن است دو نفر دقیقاً از داروی مشابه اسفاده نمایند، ولی اثر این بیماری بر روی آن دو نفر متفاوت است.
در سمیناری در دانشگاه شهید باهنر کرمان که به مناسبت سال جهانی نور و کاربردهای آن برگزار شده بود، زمان استراحت و نهار با چند نفر از پزشکان صحبتی داشتم که طب سنتی دارای توان خاص خود هست. چنان مخالفت شدید با این نظر بنده شد که ترجیح دادم ادامه ندهم.
سوالی که بنده از طرفداران پزشکی مدرن دارم این است.
همه ابزارهایی که تکنولوژی در اختیار شما (پزشکان) گذاشته را کنار بگذارید. البته داروهای شیمیایی یا غیر شیمیایی را به کار بگیرید. تا چه حد امکان درمان بیماریها را دارید؟ پیشرفت علم پزشکی امروز و توانایی های آن در راستای تکنولوژی در اختیار پزشکان هست. ولی طب سنتی بدون این ابزارها نتایجی می گیرد که در طب مدرن بدون به کارگیری تکنولوژی امکان پذیر نیست. حتی در برخی مواقع طب سنتی نتایجی بهتر می دهد.
نتیجه اینکه پزشکی امروز باید تلاش کند تا به صورت یک علم دقیق بررسی شود. این هدف بسیار دور از دسترس نیست. طب سنتی می تواند راه را نشان دهد.
زمانی که این مطالب را با پزشکان اروپا و آمریکا مطرح می کنم، چندان جبهه ای که دوستان ما در ایران می گیرند نمی گیرند و موضوع را می پذیرند که به ضرورت پزشکی امروز مسیر علم تشریحی را دنبال می کند. این علم باید به سمت دقیق شدن برود.
نکته دیگر که بیان آن ضروری دارد از میان رفتن فضای «آکادمیا» در جامعه علمی و پزشکی امروز، چه در ایران و چه در دنیا، هست.
فضای «آکادمیا» یعنی چه؟ اگر به نوشته های زمان ابوعلی سینا و ماقبل او رجوع کنید سه گروه افراد حق دریافت وجهی برای خدمتی که انجام می دهند نبودند. در یونان دانشمندانی بودن که آنها را «سوفسطایی یا سوفیسم» می نامیدند. اینها کسانی بودن که به دنبال علم بودند ولی از محل آن کسب درآمد می کردند.
این سه گروه افراد شامل:
پزشکان (حکیم ها)
مدرسین
موعظین
هستند. به یاد دارم در سالهای 1363 و 1364 از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی آن زمان بخشنامه ای آمد و موضوع حق التدریس را مطرح نمود. بنده این بخشنامه را شروع از بین رفتن فضای «آکادمیا» در دانشگاه می دانم.
یک خاطره از مرحوم دکتر عرب خردمند دارم که نیاز است بیان کنم. ایشان یک سالی هست که فوت نموده است. خدارا شکر که 92 سال عمر مفید برای ایشان منظور شده بود.
در یکی دوسال آخر عمر ایشان، روزی برای دیدارشون به منزل ایشان رفته بودم. این مطلب را ایشان برای بنده تعریف نمود:
{در اولین جلسه درس در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان (حدود سالهای 1337 یا 1338) حاضر شده بود. حدود 20 دانشجو در کلاس حاضر بودند. استادی که سنی داشت به کلاس درس آمده بود. قبل از اینکه موضوع درسی شروع کند یک سوال مطرح کرد:
«برای چه منظور به رشته پزشکی آمده اید؟»
از دانشجویان کسی جوابی نداد. این سوال را سه مرتبه تکرار نمود. جوابی از دانشجویان نگرفت. بعد خودش شروع به صحبت کرد. این استاد گفت:
اگر برای پولدار شدن به این رشته آمده اید، همین الان از دانشگاه بیرون بروید و ترک تحصیل کنید. بروید به دنبال تجارت بیشتر به هدف نزدیک می شوید. (جناب آقای دکتر عرب ادامه داد که) این استاد رو به دانشجویان زن حاضر در کلاس کرد. خطاب به آنها گفت از بین شما هرکدام که زیبا هست برود و هنرپیشه سینما بشود!}
آقای دکتر عرب خردمند این توصیه استاد خود را عملی نمود و در دوران طولانی طبابت خود در یزد ثروتی نیاندوخت. کل دارایی او، به استثنای آنچه از خانواده به ارث برده بود، یک خانه بود. خانواده او از ثروتمندان یزد بودند.
طب سنتی می تواند معیار و اساس کار در پزشکی برای نیل به رساندن این طب به عنوان یک علم به سوی علم دقیق باشد.