درد اخلاق
باز هم اخلاق
بنده دو مطلب را که با بحث این هفته مرتبط می دانم می آورم. به نظر می رسد که این دو مطلب خیلی با هم متفاوت باشند. ولی بنده شباهتهایی را در این دو مطلب می بینم.
موضوعی از طریق یکی از کانالهای فضای مجازی به دستم رسید. شخصی این موضوع:
«چند روز پیش رفتم یه هتل، طرف فاکتور داد و توی فاکتور 9% ارزش افزوده اضافه کرده بود. من اول بدون توجه کل مبلغ رو پرداخت کردم. ولی تا متوجه شدم بهش گفتم لطف میکنین گواهی ثبت نام دارایی هم بدین برای جایی میخوام. زنگ زد حسابداری، بعد منو تو حسابداری خواستن.
حسابدار توضیح داد که درخواست دادیم ولی هنوز مجوز نیومده، ازم شماره حساب گرفت که مبلغ ارزش افزوده رو برگردونه و فاکتور رو هم عوض کرد. دزدی تو روز روشن، خیلی شیک و مجلسی! خلاصه اگه جایی ازتون ارزش افزوده گرفتن حتما ازشون گواهی بخواین، خیلیهاشون مجوز ندارن. این 9% که از شما میگیرن مال دارایی هست و باید در سامانه دارایی ثبت و پرداخت بشه، اگه ثبت نکنن و از شما بگیرن خلافه و جریمه داره:
از سایت http://evat.ir هممیشه چککرد که ثبت نامکردن یا نه و تاکی گواهینامه اعتبار داره، اگه ازتون اون نه درصد اضافی رو گرفتند و گواهی نشون ندادن چی؟ فاکتورشو ببرید دارایی. جریمه سنگینی براشون داره.»
در یکی از فضاهای مجاز برای بنده ارسال کرده بود. موضوع دوم نظر خواننده این سایت که نخواسته است خود را معرفی نماید. چنین می نویسد:
«تو رو با سوبسید فرستادن آمریکا درس بخونی، حالا برای ما آدم شدی!»
البته (و متأسفانه) قصد ندارم به این نظر خواننده جواب دهم. ولی بنده فصل مشترکی بین این دو موضوع می بینم. و آن موضوع مالیات هست. با موضوع مالیات در کشورهای مختلف به اشکال مختلف برخورد می شود. در کشور انگلستان #مالیات_برارزش_افزوده (#value_added_tax) مطرح هست. شاید در دیگر کشورهای اروپایی هم به همین گونه باشد. در کشور آمریکا #مالیات_برفروش (#sales_tax) مطرح هست. این دو با هم متفاوت هستند. ضرورت دارد که این نکته را نیز اضافه کنم که مالیات بر درآمد در هر دو دسته کشورها وجود دارد.
تا آنجا که می دانم در کشورهای اروپایی مالیات بر در آمد به صورت #مالیات_بر_مالیات مطرح هست. این به معنی افزایش یافتن درصد مالیات با افزایش حقوق هست. مثلاً در یکی از کشورهای اروپای شمالی مالیات بر در آمد تا 80% در آمد را شامل می شود. در برخی از کشورهایی که مانند ما، دولت نمی تواند مالیات بر در آمد را به طور صحیح بگیرد، مالیات بر خرید شهروندان را تا 20 درصد قرار داده اند. جالب اینکه در فنلاند جریمه رانندگی را متناسب با درآمد می گیرند. این جایگزینی عدالت به جای مساوات هست. بنده معتقدم که مساوات به عدالت نمی رسد.
در کشور ما مالیات بر در آمد تنها از قشر حقوق بگیر گرفته می شود. قشری که در هر تلاطم اقتصادی بخشی از آنها از طبقه دو به طبقه سه نزول می کنند و بعضاً به زیر خط فقر می روند. یکی از نزدیکان که مغازه ای دارد می نالید که به #زور از «من» 2 میلیون تومان مالیات سالانه گرفته اند. و اضافه می کرد که خوش به حال کارمندان که 200 یا 300 هزار تومان بیشتر مالیات نمی دهند!!! سوال کردم در آمد سال تو چقدر بوده است؟ جواب داد 500 میلیون تومان. به ایشان عرض کردم یکی دیگر از نزدیکان، در آمدی حدود یک میلیارد تومان داشته است و چون در آمد خود را شفاف مطرح کرده است، 100 میلیون تومان مالیات داده است. او 100 میلیون تومان دیگر برای بازنشستگی پرداخته است. ضمناً اضافه کردم که کارمند عالی رتبه ای که حقوق ماهانه حدود 20 هزار تومان دارد (حقوق سال او 240 میلیون تومان هست) هر ماه 2 میلیون تومان، یعنی در سال 24 میلیون تومان، مالیات می دهد.
باز گردم به بحث اول و مالیات بر ارزش افزوده که در کشورهای اروپایی مطرح هست و مالیات بر فروش که در آمریکا برقرار هست.
دریافت کننده مالیات بر ارزش افزوده در کشورهای اروپایی دولت است در صورتی که در آمریکا دریافت کننده مالیات برفروش شهرداری هست. ضمناً تفاوت بزرگی بین این دو وجود دارد. در فروشگاههای انگلستان زمانی که قیمت جنسی را در ویترین اعلام می کنند گوشه آن می نویسند که مالیات بر ارزش افزوده جنس پرداخت شده است. ولی در آمریکا این مالیات (عوارض) را به هنگامی که مصرف کننده جنس را می خرد می پردازد.
لازم است توضیح دیگری در رابطه با مالیات بر ارزش افزوده بدهم. فرض کنید از مغازه ای پیراهن می خرید. این پیراهن از جنس نخ هست. کشاورزی پنبه را تهیه کرده است. او بذری خریده و در زمینی کشت کرده و آبیاری نموده است. مواد اولیه او به پنبه تبدیل شده است. او قیمت مواد اولیه را افزایش داده است. پس او یک ارزش افزوده ایجاد کرده است. برای این ارزش افزوده مالیاتی تعیین می کنند. اگر پنبه را تاجری خریده و به تاجر دیگری بفروشد در فرایند معامله بعدی مالیاتی به آن تعلق نمی گیرد. این پنبه به کارخانه داری فروخته می شود. در این کارخانه پنبه به نخ تبدیل می شود. باز ارزش افزوده ای پیدا می کند. کسی که نخ را از او می خرد باید مالیات این اضافه ارزش را بدهد. این نخ در کارگاهی به پارچه و در کارگاه دیگری به لباس تبدیل می شود. بر ارزش افزوده شده مالیاتی تعلق می گیرد. اگر در این فرایند بین دو یا چند تاجر یک جنس رد و بدل شود و ارزش افزوده ای پیدا نکند به آن مالیاتی تعلق نمی گیرد.
حال بر می گردم به داستان هتل و مالیات بر ارزش افزوده که در ابتدا آوردم. این به اخلاق مربوط می شود. این همان #درد_اخلاق هست که موضوع این هفته قرار داده ام. هتلی از قانون مالیات بر ارزش افزوده استفاده می کند و از مردم در آمدی برای خود ایجاد می کند. جالب اینجاست که حسابدار و معاون هتل و صاحب هتل و … از این موضوع خبر دارند. همه بدون احساس مسئولیتی این کار خلاف را انجام می دهند. به نظر بنده این موضوع نشانه فروپاشی #اخلاق است. شاید خود را قانع می کنند که زمانی که عده ای میلیاردی می دزدند ما هم حق داریم که دست به اینگونه اعمال بزنیم. از دید بنده اگر همه مردم کار خلافی را انجام دهند مجوزی برای بنده نمی شود که آن کار خلاف را انجام دهم.
جالب اینجاست که برخی از فروشنده ها به مشتری اعلام می کنند که به شما تخفیف می دهیم و از شما مالیات بر ارزش افزوده نمی گیریم! این مطلب دو معنی دارد. یکی اینکه پرونده مالیات بر ارزش افزوده آنها در دارایی کامل نشده است. و دیگر اینکه اگر از کسی مالیات بر ارزش افزوده بگیرند غیر قانونی هست. شاید مالیات بر ارزش افزوده را خودشان می پردازند.
اضافه بر آن کلمه مال دارایی را در مطلب مربوط به هتل به رنگ قرمز آورده ام. خواستم در اینجا به آن اشاره کنم. نویسنده این مطلب در ذهن خود موضوع تعریف دولت را که قبلاً مطرح نمودم تأیید می کند. تشابه این مطلب با نکته ای که یکی از خوانندگان سایت به صورت «تو رو با سوبسید فرستادن آمریکا درس بخونی، حالا برای ما آدم شدی!» مطرح نموده است را به وضوح می توان دید. این خواننده هم در ذهن خود دولت را پدر مردم می داند. لذا اینگونه نظر می دهد.
ضرورت دارد اضافه کنم که در آن سالها بنده محصل سال اول #دانشگاه_جامعه بودم. مطالب این سایت را براساس شناختی که از دانشگاه جامعه گرفته ام می نویسم. در ثانی امروز که به آن روز می نگرم معتقدم که خرج تحصیل بنده در آمریکا را از مالیات مردم می دادند و خود را مدیون مردم می دانم. نه مدیون حاکم.
یک نکته دیگر را نیز ضرورت دارد که در اینجا بیاورم. چند روز پیش در یکی از خیابانهای شهر کرمان تابلوی بلندی که در اینجا آروده ام دیدم. «استکبار ستیزی و مقاومت اسلامی سرآغاز افول و فروپاشی آمریکا»
بنده هیچ شکی ندارم که افول و فروپاشی آمریکا شروع شده است. ولی نمی توانم این ادعا که افول آمریکا و فروپاشی این قدرت به استکبار ستیزی و مقاومت اسلامی (ما) ربط داشته باشد. لازم است به دو فیلم مایکل مور (فارنهایت 911 و فارنهایت 119) توجه نمود. افول و فروپاشی آمریکا (یا هر تمدن و قدرتی) به درون آن وابسته است. بنده که نزدیک به 45 سال است با جامعه آمریکا آشنا هستم، به وضوح می بینم که تا چه حد در این جامعه افول فرهنگی رخ داده است. مسلماً افول فرهنگی سرآغاز افول و فروپاشی کامل هست.
ما در اثر حمله اسکندر و مغول دچار هیچ افول قدرت و فروپاشی نشدیم. ولی بدون حمله نظامی هیچ کشوری در 500 سال گذشته با افول قدرت و فروپاشی روبرو هستیم. و تا تحولی فرهنگی اتفاق نیافتد این مسیر عوض نمی شود.
همه قدرتها و تمدنها از عوامل درونی به افول و فروپاشی می رسند