نقش دانشگاه
این بحث را به دلیل مراسم سی امین سالگرد تأسیس دانشگاه یزد در دوم اسفند ماه 1397 مطرح می کنم. این مراسم برنامه و سخنرانی های بسیار جالبی داشت. آنچه برای بنده جالب به حساب می آید، این که سخنرانان اشاره به صورت شفاف به مسائلی در جامعه ما اشاره می نمودند. به عنوان مثال جناب دکتر شاهی (اولین رئیس و برپا کننده دانشگاه یزد) اشاره به بی آبی یزد و منطقه نمودند. ایشان فرمودند که دو راه برای این موضوع پیشنهاد می شود. یکی اینکه از سر شاخه های کارون یا دریای عمان آب به یزد منتقل کنیم. راه حل دوم اینکه باز نگری ای در روش زندگی مان داشته باشیم. روش زندگیمان را متناسب با بارشی که داریم تغییر دهیم. این موضوع در آینده موضوع بحث بنده خواهد بود.
آنچه الان در نظر دارم، موضوع بحث قراردهم سخنان وزیر محترم علوم، تحقیقات و فنآوری است. ایشان اشاره به رشد آموزش چه در سطح عالی و چه در سطح پائین تر از دیپلم در 40 سال گذشته (سی امین سال تأسیس دانشگاه یزد با چهلمین سال انقلاب همراه است) داشت. وزیر محترم به مشکل یافتن کار برای فارغ التحصیلان دانشگاه اشاره نمود.
نتیجه ای که وزیر محترم گرفت این بود که نیافتن کار توسط فارغ التحصیلان دانشگاه مشکل بازار است که نتوانسته است همراه با گسترش دانشگاه توسعه یابد.
این نظر وزیر محترم هم درست و هم اشتباه است.
چگونه ممکن است که نظری هم درست و هم اشتباه باشد؟
درست بودن این نظر به آنجا مربوط می شود که بازار (شامل صنعت، کشاورزی و بازرگانی) نتوانسته است همانند رشد دانشگاه رشد کند. بازار ایران چندان با بازار 80 سال قبل ایران پیشرفت ننموده است. بخش خدمات بازار ایران توسعه زیادی یافته است. البته بنده این جمله را زیبا بیان نمودم. بازار دلالی در ایران هر روز قوی و قوی تر می شود. کشورهای غربی بخشی از صنایع کم درآمد خود را به کشورهای چین و هند و نظایر آن منتقل نموده اند. ولی در همین شرایط مقدار (از نظر عدد و سود) تولیدات آنها افزایش یافته است. در کارخانه ای که تولید آن در یک هفته به ازای هر دلار 1000 دلار سود به همراه دارد. به نظر خیلی بعید می آید. بهتر بگویم، تعدادی ویفر سیلسیوم به مبلغ 20 هزار دلار در آن کار خانه پس از یک هفته به قطعات الکترونیکی (سی –پی – یو) تبدیل می شود. قیمت این تعداد ویفر در زمان خروج از کارخانه به 20 میلیون دلار می رسد. صحت نظر وزیر محترم از آنجا هست که بازار ایران هر روز از تکنولوژی دورتر می شود و دلالی رشد بیشتر می کند.
از طرف دیگر اشکالی که در رشد دانشگاهها در 30 سال گذشته بوده، اینکه رشد کمی بوده و کیفی نبوده است. حتی دانشگاهها از نظر کیفی تقلیل نموده اند. البته این مطلب شاید حتی در کشورهای دیگر هم مطرح باشد. از آنجا این مطلب را بیان می کنم که فارغ التحصیلان ما هنوز هم همانند 30 سال یا 50 سال قبل در کشورهای غربی پذیرفته می شوند و مورد وثوق آنها هستند.
لازم است کمی به مشاغل و نیازهای جامعه اشاره کنم. از اینترنت با جستجوی «لیست مشاغل» به مطالبی رسیدم که در اینجا با خوانندگان در میان می گذارم. اگر به این لیست توجه کنید، بسیاری از مشاغل هستند که نیازی به مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری ندارند. «مهندس سخت افزار» تنها نیاز به مدرک کارشناسی در رشته مهندسی سخت افزار دارد. البته مهم این است که در این رشته و در دوره کارشناسی به خوبی آموزش دیده باشد. او نیاز به کارشناسی ارشد یا دکتری ندارد. البته زمانی که نیاز باشد که «پژوهشگر علوم کامپیوتر» داشته باشیم، حتما دوره کارشناسی ارشد و دکتری نیاز است. قبلاً مطرح نمودم که «مأموریت» مقاطع مختلف تعریف نشده اند. از «مأموریت دبستان» گرفته تا «مأموریت دکتری» در سیستم آموزشی ما تعریف نشده اند. برنامه درسی تعریف می شود که با «مأموریت» آن ارتباطی ندارد. معمولاً برنامه های درسی سلیقه ای هستند.
در این جستجوی در اینترنت مورد «برق کار» را پی گیری نمودم. نتیجه این جستجو را باز در اینجا آورده ام.
تحصیلات لازم برای برق کار را آنچه در ایران معمول است بیان کرده است.
شما می توانید این کار را کاملاً تجربی و نزد یک استاد ماهر برق کار یاد بگیرید. اصطلاح کاملاً تجربی جالب است. «کاملاً تجربی» به معنای آموزش در محیطی غیر آموزشی است. کلمه «تجربی» را بسیار نا مطلوب استفاده کرده و استفاده می کنیم. کلمه «تجربی» به معنی غیر علمی به کار برده می شود. استاد ماهر می تواند حتی بی سواد باشد. بعد ادامه می دهد که:
برای آموزش حرفه ای در این شغل می توانید پس از گذراندن سال اول دبیرستان وارد شاخه کار و دانش (رشته های برق صنعتی، برق ساختمان، تعمیر ماشین آلات الکتریکی و تابلوسازی برق صنعتی) یا فنی حرفه ای (رشته های الکترونیک یا برق و الکترونیک) شوید.
افراد علاقه مند نیز می توانند در این رشته ها تا مقطع کاردانی یا کارشناسی به طور نا پیوسته در دانشگاه ها ادامه تحصیل دهند.
در این رابطه چه می توانم بگویم؟!؟! برای آموزش حرفه ای شاخه کار و دانش را معرفی می کند. و دانشگاه را برای افراد علاقه مند پیشنهاد می دهد؟! البته این واقعیت امر است. این همان چیزی است که در ایران اعمال می شود و نامطلوب است.
احتمالاً کسانی تنها نیاز دارند تا مدرک کاردانی یا کارشناسی را برای داشتن ارزش اجتماعی به دیوار نصب کنند! اشکال در اینجاست که زمانی که تحصیل دانشگاهی پیدا می کنند، دست از حرفه بر می دارند. خانمی که خیاط موفقی بود به تحصیل ادامه داده و مدرک کارشناسی ارشد می گیرد. پس از آن به یک تحصیلکرده خواهان کار تبدیل می شود. بی دلیل نیست که بعد از حدود یک قرن که در ایران از اتومبیل یا کامیون گازوئیل سوز (موتور دیزلی) استفاده می شود کسی نمی تواند زمانی که موتور دیزل به دودزایی می رسد مشکل آن را بر طرف نماید.
نکته دیگر این که حرفه جوشکاری در لیست این سایت نیست. الان حرفه جوشکاری به دست مهاجران افغانی انجام می شود.
خیر، آنچه در ایران در رابطه با حرفه هایی در مجموعه «حرفه هایی در امور فنی و خدماتی» اتفاق می افتد. و حتی در رابطه با نیاز کارخانجات به «تکنیسین» از اصولی که با تکنولوژی امروز سازگار باشد پیروی نمی کنیم.
راه حل (که لازم بود حداقل 70 سال پیش اتفاق می افتاد. و هز زمان ماهی را از آب بگیرند تازه است):
ضروری است که در روند اجازه کسب برای مشاغل «تغییری انقلابی» اتفاق افتد. اجازه کسب به مشاغل حرفه ای در امور فنی و خدماتی به فارغ التحصیلان دوره کاردانی داده شود. و زمانی که آن شخص مدرک کارشناسی ارشد در رشته ای گرفت، اجازه کسب از وی باز پس گرفته شود.
و همچنین ضروری است که کیفیت دروه های کارشناسی بالا رفته تا نیاز صنایع به کمک آنها تأمین گردد و دوره های کارشناسی ارشد و دکتری از نظر کمی تقلیل یابند.
فاکتوری که لازم است در رده بندی دانشگاهها در نظر گرفته شود، درصد شاغل شدن فارغ التحصیلان آنها هست.