شیعه و سنی
در ادامه بحث چند هفته اخیر به موضوع #شیعه و #سنی می پردازم. بحث اینجانب خارج از فضای سیاسی بین المللی و اینکه طراحان سیاست های بین المللی قصد تشدید یا حتی ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی هستند خواهد بود. بحث بنده در این جهت هست که شیعیان در اصل چه مقدار به سنت عمل می کنند. و اهل تسنن چه مقدار به سنت عمل می کنند. البته در نظر ندارم اختلاف جدیدی ایجاد کنم و منظور بنده همگرایی بیشتر هست.
پس از فوت حضرت محمد (ص) در سال 11 هجری، اختلافی بین مسلمانان پیش آمد. گروهی از صحابه پیامبر در محلی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شدند. آنها در رابطه با جانشینی پیامبر به بحث و جدل پرداختند. این در حالتی بود که #علی_ابن_ابی_طالب (ع) و جمعی دیگر مشغول به خاک سپاری پیامبر بودند. نتیجه این که ابوبکر را به عنوان جانشین پیامبر با نام خلیفه برگزیدند.
این انتخاب باعث اختلاف بین طرفداران علی ابن ابی طالب (ع) و کسانی که ابوبکر را به خلافت برگزیده بودند شد. ولی حضرت علی (ع) هیچگاه اعلام مخالفت نکرد و به تصمیم گرفته شده تن داد. از همان ابتدا مشخص بود که حضرت علی (ع) با تضعیف کردن نظام اسلامی و ایجاد تفرقه مخالف بود. حتی در دوران سه خلیفه بعدی با آنها همکاری می نمود.
حضرت علی (ع) در بیعت با ابوبکر، عمر و عثمان این موضوع را مطرح می کند که وی برای خلافت ارجحیت دارد ولی بیعت می کند. با این حال در موفقیت خلفای سه گانه از تلاش دست نکشید. تا جایی که عمر مطرح می کند که اگر علی نبود او هلاک شده بود.
ابوبکر پیش از فوت عمر را به جانشینی خود منصوب کرد. عمر نیز در بستر فوت گروهی شامل علی، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف و سعد ابن ابی وقاص را معرفی کرد تا بین خود خلیفه ای را انتخاب نمایند. نتیجه بحث این گروه به دو نفر رسید. یکی از این دو نفر علی ابن ابی طالب (ع) و دیگری عثمان بود. عبدالرحمن بن عوف سه شرط عمل به قرآن، سنت محمد و روش خلفای پیشین را به علی مطرح نمود. علی تنها شرط عمل به قرآن و سنت محمد را پذیرفت. در نتیجه رأی به عثمان داده شد و او خلیفه مسلمین شد. عثمان هر سه شرط را پذیرفته بود.
این نکته در بحث این هفته بنده بسیار مهم است. حضرت علی (ع) روش دو خلیفه پیشین را قبول نداشت و به ویژه اینکه برخی از اعمال آنها را با قرآن و/یا سنت مغایرت می دانست. از کجا می گویم که روش عمر و ابوبکر با سنت محمد و/یا قرآن مغایرت می دانست؟ از آنجا که اگر مغایرت نداشت حضرت علی (ع) سه شرط را می پذیرفت. نپذیرفتن وی به معنی مغایرت روش خلفای اول و دوم با یک یا هر دو مورد دیگر بوده است. احتمالاً عبدالرحمن بن عوف به این موضوع واقف بود. زیرا که چرا شرط سوم را مطرح کرد؟
دوران حکومت عثمان را معمولاً به دو بخش تقسیم می کنند. بخش اول که تا سال 31 هجری ادامه داشت دورانی بود که حکومت او با قدرت و بدون هرگونه دغدعه ای همراه بود. از آن سال به بعد با برگزینی مروان بن حکم و باز کردن فضای سیاسی برای بنی امیه مخالفتها با حکومت وی زیاد شد. از شهرهای مکه، بصره، کوفه و مصر عده ای برای اعتراض به مدینه آمدند و محل اسکان عثمان را در محاصره قرار دادند. عثمان پس به دیدار با علی ابن ابی طالب، از او خواست که با شورشیان دیدار کرده و آنها را به بازگشت به شهر و دیارشان وادارد. عثمان به وی اختیار تام داد تا هر گونه که میخواهد با شورشیان مذاکره کند. علی به وی یادآوری کرد که قبلاً هم با وی در این باره صحبت کرده بود، ولی عثمان ترجیح داده که از مروان بن حکم و بنیامیه حرفشنوی کند. عثمان قول داد که از این پس، از آنان روی گردانده و از علی حرفشنوی کرده و دستور داد که دیگر انصار و مهاجران به علی بپیوندند. حسن ابن علی از خانه عثمان محافظت می کرد. مردم دوست نداشتند که با حسن ابن علی به نزاع برخیزند. چند نفر (احتمالاً دو نفر) پنهانی وارد منزل عثمان شدند و وی را به قتل رساندند.
پس از کشته شدن عثمان، نظر مردم به خلافت علی ابن ابی طالب (ع) شد و با علی با دو شرط پیروی از قرآن و سنت محمد بیعت نمودند.
علی ابن ابی طالب (ع) به سادگی خلافت را نپذیرفت. بلکه چند روزی این کار طول کشید. این اکراه حضرت علی (ع) را به خراب بودن اوضاع فکری جامعه آن روز نسبت می دهند.
نکته اصلی بحث این هفته بنده دو شرط پیروی از قرآن و سنت محمد برای پذیرفتن امر خلافت توسط علی ابن ابی طالب (ع) بود.
آموزه های اصلی اسلام خارج از اعتقاد به توحید و نبوت و معاد، دو شرط دیگر را باید مد نظر داشت. یک مکارم اخلاق و دیگری که بهترین شما پرهیزکارترین شماست.
جامعه شبه جزیره عربستان در آن زمان به صورت قبیله ای امور را می گذراند. این مهم بود که شما از کدام قبیله هستید. اگر از قبیله قریش بودید جایگاه بهتری داشتید. اینکه قرآن بیان می کند بهترین شما پرهیزکارترین شماست، در حقیقت به هم ریختن ساختار قبیله گری هست. حضرت علی (ع) به ویژه بعد از خلافت عثمان به این نتیجه رسیده بود که دیگر این مهم در جامعه آن روز مسلمانان به حساب نمی آید و نظام قبیله گری در حال گرفتن نفس جدید هست. از دید بنده به این دلیل بود که حضرت علی (ع) برای پذیرش خلافتی که چندین مرتبه اعلام نموده بود از دیگران ارجح تر هست اکراه داشت.
حال زمانی که به درگیری های معاویه با حضرت علی (ع) دقت می کنیم، می بینیم که معاویه با قوت بخشیدن به نظام قبیله گری توانست بر حضرت علی (ع) پیروز شود و جایگاه خود را محکم نماید. اینکه حضرت علی (ع) اصرار داشت که بیعت با او باید در مسجد اتفاق بیفتد، به دلیل پیش بینی روشن او از آینده بود. معاویه با جمع کردن روسای قبایل توانست بر حضرت علی (ع) پیروز شود. البته داستان حکمیت بخش کوچکی از این موضوع هست.
امروز هم شبه جزیره عربستان در چارچوب قبیله ها مدیریت می شود.
اکنون شیعه کیست و اهل تسنن چه کسانی هستند؟
ما شیعیان خود را شیعه علی (ع) می دانیم. تا اینجا ما شیعه هستیم. ولی حضرت علی (ع) خود قوی ترین فرد با خصوصیت پیروی از سنت بود. او اهل سنت بود. شرط پیروی از خلفای پیش از خود را هیچگاه نپذیرفت. پس اگر ما شیعه حضرت علی (ع) هستیم پس اهل سنت هستیم.
اما اهل تسنن چه طور؟ دقت کنید که عثمان خلیفه شد، چون پذیرفت به روش خلفای پیشین عمل کند. آیا می توانم بگویم که او شیعه عمر بود. ضمنا معاویه بعد از رسیدن به خلافت شیوه سه خلیفه اول را پیش گرفت. آیا می توانم به او بگویم که شیعه سه خلیفه اول بوده است. اکنون آیا اهل تسنن امروز از معاویه پیروی نمی کنند؟ آیا می توانم بگویم که اهل تسنن شیعه معاویه هستند؟
آیا اکنون با بنده موافق هستید که اصطلاح شیعه و سنی به اشتباه به دو گروه شیعیان و اهل تسنن اطلاق می شود؟
پس ما اهل سنت هستیم چون شیعه علی ابن ابی طالب (ع) هستیم که او اهل سنت بود.
پس اهل سنت شیعه هستند و آن هم شیعه معاویه، چون او به روش سه خلیفه اول عمل می کرد.
باید به این نکته اشاره کنم که در مدتی که در آمریکا به تحصیل مشغول بودم معمولا در برنامه ها و مراسمی با برادران اهل تسنن در مسجد نماز می خواندم. هیچ وقت نماز را جدای آنها برپا نکرده ام.
امروز هم در جامعه اسلامی اعمالی مخالف سنت اتفاق می افتد که متأسفانه با منطق ذیرکانه به جامعه اسلامی تحمیل می شود. از جمله تعریف جدید و مغایر با سنت پیامبر اسلام از ماه قمری هست. اگر به تقویم کل سال قمری توجه شود، در تمام سال یک روز با آنچه براساس سنت پیامبر به دست می آید تفاوت دارد. از عید قربان گرفته تا شروع ماه رمضان و عید فطر همه یک روز مغایرت نشان می دهند.
خوشبختانه نمایندگان ما در مراسم حج به منظور عدم ایجاد تشنج و جلوگیری از دو دستگی موضوع مغایرت عید قربان با سنت پیامبر را مطرح نمی کنند.
متأسفانه کسانی این کار را انجام می دهند که در همه جا با بهانه های خاص در حال تخریب آثار صدر اسلام هستند.