همایش عاشورا
طبق قول قبلی موضوع این هفته (دو هفته) را به نهضت حسینی انتخاب نموده ام. نام این مطلب را همایش عاشورا گذاشته ام. بنده نهضت امام حسین (ع)، شیعه بودن ایرانی، تمدن اسلامی و پارسی بودن ایرانی را در یک راستا می بینم.
نگاهی متفاوت به چند موضوع را مطرح می کنم تا بتوانم نتیجه بگیرم.
دیدگاهی از ظهور اسلام، روند قرن اول آن و چگونگی ظهور آن به عنوان یک تمدن را ارائه می دهم.
(1) پیامبر اسلام (ص) در زمانی دعوت خود را شروع کرد که در شبه جزیره عربستان و به ویژه مکه (محل خانه کعبه که توسط حضرت ابراهیم بنا نهاده شده بود) بت پرستی رواج داشت. ابوسفیان از پرده داران کعبه بود که دیرتر از همه و آن هم زمانی که دیگر قدرتی نداشت اسلام را پذیرفت. البته عبدالمطلب و ابوطالب و دیگران از خانواده پیامبر نیز پرده دار کعبه بودند. ابوسفیان بیش از همه در مبارزه با اسلام نقش داشت. در سال 40 هجری (یعنی حدود 53 سال بعد از شروع دعوت پیامبر) رهبریت جامعه اسلامی به دست معاویه فرزند ابوسفیان افتاد. امام حسن (ع) با شرط اینکه معاویه روند گزینش خلیفه را به هم نزند و برای خود جانشینی تعیین نکند، موضوع خلافت معاویه را پذیرفت. قبل از آن در زمان خلافت عثمان ریشه این مشکلات به وجود آمده بود.
(2) نگاهی به چگونگی پیروزی معاویه بر حضرت علی (ع) خود به مطلب این هفته کمک می کند. همانگونه که قبلاً مطرح نمودم آنچه به اسلام قدرت زایش یک تمدن را داد، اخلاق بود. اسلام بهترین مردم را پرهیزکارترین (پارساترین) آنها می داند. یعنی به قبیله ای وابسته بودن برای کسی مزیتی نمی شود. به عبارتی اسلام نظام قبیله را به هم ریخته بود. در درگیری حضرت علی (ع) با معاویه این نکته به خوبی قابل رویت هست. حضرت علی دقیقاً می دانست که راه پیروزی بر معاویه چه هست؟ ولی او اصرار بر دوری از قبیله گری داشت. در صورتی که معاویه سعی در به کارگیری نظام قبیله گری و نهایتاً به کمک آن توانست بر علی (ع) پیروز شود. معاویه حتی توانست یار نزدیک علی (ع)، یعنی عباس، را به خود نزدیک کند. به این ترتیب دیگر اسلام مرده بود. یعنی نظام قبیله سالاری دوباره جای نظام پارسا سالاری را گرفته بود. به همین دلیل معاویه توانست قبل از فوت خود و بعد از فوت حسن ابن علی برای خود جانشینی برگزیند. حتی امروز مسلمانان که بر یزید صحه می گذارند بیان می کنند که معاویه قبل از فوتش برای یزید بیعت گرفته بود! آنها که نمی پذیرند که پیامبر اسلام قبل از فوتش برای خود در جمع مسلمانان جانشین تعیین کرده یا بیعت گرفته است!
(3) امام حسین (ع) در چنین شرایطی با مرگ معاویه و جانشینی یزید روبرو شد. چندان مهم نیست که مردم کوفه او را برای خلافت دعوت نموده اند. اتفاقی که برای امام حسین (ع) افتاد بدون دعوت کوفیان هم می افتاد. شاید دعوت کوفیان و شکستن بیعت کوفیان خود باعث عظمت بیشتر حرکت امام حسین (ع) شد. یکی از دوستان زمانی اظهار می داشت که امام حسین رهبر خوبی نبود. او اشاره به این موضوع داشت که به روایتهای تاریخی نزدیک به 3 هزار نفر به دور امام حسین گرد آمده بودند. زمانی که امام حسین (ع) از بد عهدی کوفیان مطلع شد، خطاب به جمع افراد خود سخنرانی نمود و بیعت آنها را از خود برداشت و به آنها پیشنهاد کرد تا از تاریکی شب استفاده نموده و از اطراف او خارج شوند. از دید آن دوست بنده این مطلب برای امام حسین ضعف بود! ولی از دید بنده این یک نقطه قوت برای امام حسین (ع) محسوب می شود. حسین ابن علی زمانی که متوجه شد، دیگر حرکت او به جز کشتار عده زیادی نتیجه دیگری نخواهد داشت، سعی نمود تعداد این کشته ها را کم نماید. به ویژه که این افراد در جایگاه اعتقادی مناسبی برای شهادت نبودند. حسین ابن علی که حدود 3 هزار نفر را از خود دور کرد، در روز عاشورا با رجز خوانی حرابن یزید ریاحی (از رهبران سپاه عبیدالله ابن زیاد به فرماندهی عمر ابن سعد) را به سمت خود جلب نمود و شهید شد. شمار این گونه افراد را تا 30 نفر مطرح کرده اند. از دید بنده، حسین ابن علی نمی خواست اشخاصی نظیر حرابن یزید ریاحی در برابر او قرار داشته باشند.
حسین ابن علی آنها را از خود و سزاوار شهادت و شریک در نهضت خود می دانست. امام حسین (ع) از عمر ابن سعد خواست تا به او امان دهد تا به سرزمینی برود که در آن هیچ مسلمانی نباشد. این پیشنهاد امام حسین جای تفکر زیاد دارد. باز بنده این پیشنهاد حسین ابن علی تیر خلاصی بر کسانی بود که اسلام را نفهمیده و تنها به دنبال قدرت بودند.
(4) حرکت و شهادت امام حسین با این که در ظاهر یک شکست محسوب می شد، ولی تار و پود خاندان اموی را در هم پیچید و راه را برای ظهور اسلام به عنوان یک تمدن باز نمود. اوج تمدن اسلامی را، زمانی که دانشمندانی نظیر ابوعلی سینا و خوارزمی حضور داشتند، در زمان حکومت آل بویه که شیعه مذهب بودند، می توان به حساب آورد. آل بویه از سال 322 هجری به قدرت رسیدند و بغداد، مقر حکومتی خلیفه عباسی، را تسخیر نمودند. از این به بعد خلیفه تنها یک قدرت نمادین بود. ولی آنها در سست کردن حکومتهای ایرانی از هیچ نیرنگی فرو گذار نبودند. اوج تمدن اسلامی سه قرن بعد از به قدرت رسیدن معاویه و توسط ایرانی پارسا که پیرو حسین ابن علی بود اتفاق افتاد. این اوج تمدن در حجاز یا یمن یا شبه جزیره عربستان اتفاق نیافتاد.
نتیجه:
شهید مطهری کتابی به نام «حماسه حسینی» دارد. بنده کوچک هم همانند شهید مطهری معتقدم که داستان عاشورا نیاز به عزاداری ندارد. عکسهایی را از بخشی از مراسم عاشورا در یزد آورده ام. این عکسها نشان دهنده این مطلب است که مراسم عاشورا را می توان یک همایش ملی یا بین المللی دانست. که بنده آن را #همایش_عاشورا می نامم.
زمانی که یک شهید انقلاب یا جنگ اعلام می دارد که بعد از فوت او دهل زنید و عزاداری نکنید، چگونه می توان برای حماسه حسینی عزاداری نمود؟ برخی این عزاداری را به کتاب «#روضه_الشهدا» نوشته #ملاحسین_واعظ_کاشفی قبل از سال 910 هجری قمری (بیش از 5 قرن پیش) نسبت می دهند. این کتاب به جز بیان دیدگاهی از نظر تاریخی در رابطه با مشکلاتی که پیامبران و امامان و صالحین با آن روبرو بودند نقش دیگری در رابطه با بزرگداشت حماسه حسینی ندارد.
حرکت حسین ابن علی اسلام را نجات داد و اسلام را پرهیزکاران (پارسایان-ایرانی ها) به یک تمدن تبدیل نمودند.
2 دیدگاه. جدید
امویان فاتح اسپانیا بودند و ترکان عثنمانی تا دروازه های برلین رو فتح کردند. این شیعیان صفوی چه کاری انجام دادند؟ بله کار مهمی انجام دادند و آن این بود که در حالی که عثمانی ها برلین را محاصره کرده بودند و چیزی نمانده بود که تمدن مسیحی برای همیشه تسلیم تمدن اسلامی شود، شیعیان صفوی با تحریک انگلیسی ها از جبهه شرق عثمانی ها را ضعیف کردند و در درنهایت آنها مجوبر شدند از فتوحات خود در اروپای غربی عقب نشینی کنند.
امویان قاتح اسپانیا نبودند. بلکه عباسیان فاتح اسپانیا بودند و زمانی که ایرانی ها مدیریت عباسیان را به عهده داشتند. به موضوعات مختلف سایت بنده توجه کنید و به ویژه به موضوع تولد و مرگ.
تمدن اسلامی توسط شیعیان خراسان و خوارزم به وجود آمد. صفویان شیعیان ترک نژاد بودند و خود را رقیب عثمانی می دانستند. هم اکنون کشوری که بیشترین درصد (دقت کنید می گویم درصد) شیعیان را دارد کشور آذربایجان هست. نه ایران