وای از سوبسید
قبلا و از همان ابتدای شروع بحث در این سایت با وای از تعریف و اینکه ما در تعاریف ممکن است برداشتهای اشتباه داشته باشیم بوده است. بحث این هفته را نیز در همین راستا ولی به مورد خاص سوبسید اختصاص می دهم.
فراموش کاری ما در اینکه کاری را با چه هدفی شروع کرده ایم را با یک مشاهده بیان می کنم.
به یاد دارم که در پروازهای «هما» از ابتدا و قبل از شروع پرواز یک عدد «شیرینی مکیدنی» یا «آب نبات مکیدنی» به مسافران تعارف می نمودند. این کار به عنوان خوش آمد گویی نبود. بلکه هدف خاصی داشت که در صورت عدم انجام آن ممکن بود برای مسافری گوش درد یا حتی پاره شدن پرده گوش به همراه داشته باشد. این مطلب از آنجا بود که هواپیما در زمان برخواستن از ارتفاع پایین به بالا در حرکت بود. در این مدت فشار هوای بیرون کم می شد. در آن زمان هواپیماها نمی توانستند به سرعت این اختلاف فشار را جبران نمایند. لذا این شیرینی مکیدنی به مسافر کمک می کرد که با مکیدن اختلاف فشار دو طرف پرده گوش را کم نگه دارد تا مشکلی برای گوش او به وجود نیاورد.
این نکته را داشته باشید و ببینید چگونه تعاریف تغییر می کنند.
در سفری، از لندن با یکی از پروازهای «هما» به تهران می آمدم. قبل از برخواستن هواپیما به مسافران یک دانه گز اصفهان تعارف کردند. نتوانستم تحمل کنم. از مهماندار سوال نمودم که همیشه شما یک شیرینی مکیدنی می دهید. مگر نه این که برای رفع مشکل اختلاف فشار در دو طرف پرده گوش این کار را انجام می دادید؟ چرا الان گز می دهید؟ گز که اینگونه عمل نمی کند و اضافه بر آن لای دندانها می ماند و من مسافر باید برای شستشوی دندانها اقدام نمایم که شما اجازه این کار را نمی دهید. ایشان جواب داد که بنده درست می گویم، ولی آنها تصمیم گرفته اند که یک شیرینی سنتی ایرانی بدهند!
اینگونه در جامعه ما اهداف موضوعات فراموش می شود. البته بحث این هفته بنده به بحث هفته پیش هم مرتبط می شود. ولی موضوع بحث این هفته سوبسید است. به نظر بنده سوبسید در جوامع با اهداف خاص و برای مدت زمان خاص مطرح می شود. ولی در کشور ما سابقه حدوداً پنجاه ساله دارد. داستان از این قرار است.
تا سالهای اولیه 40 شمسی (1340) در برنامه های دولتی و اقتصاد ایران چیزی به نام سوبسید (یارانه – که بهتر است می گفتیم یاریانه) وجود نداشت. به عنوان مثال در آن سالها هر لیتر بنزین 5 ریال بود. این قیمت بنزین معادل قیمت بنزین در آمریکا بود. در آن زمان هر گالن بنزین در آمریکا حدود 30 تا 40 سنت بود. با تبدیل ریال و دلار و تبدیل گالن به لیتر می توان نتیجه گرفت که قیمت حدودا یکی بوده است. لذا دولت از محل فروش بنزین همانند آمریکا مالیات دریافت می کرد. دولت آن زمان قیمت هر لیتر بنزین را به 10 ریال افزایش داد. این قیمت بنزین معادل قیمت بنزین در اروپا بود. به این معنی که دولت سالهای اولیه 40 شمسی با این کار مالیات بر بنزین را افزایش داده بود. به عبارتی از محل فروش بنزین کسب درآمد می کرد.
دولت بعدی که شروع به کار نمود و برای بیش از 10 سال در مسند قدرت بود، در شروع کار قیمت هر لیتر بنزین را به 6 ریال تقلیل داد. این دولت طولانی ترین دولت در زمان پهلوی دوم بود. در دوران این دولت (پس از قرارداد کنسرسیوم نفت) بیشترین فروش روزانه نفت در تاریخ ایران انجام می شد. با پشتوانه فروش نفت موضوع سوبسید در برنامه های دولتی و اقتصاد ایران به وجود آمد. به یاد دارم زمانی رئیس دولت در حمایت از بودجه ارائه شده برای سال آینده در مجلس شورای ملی بیان نمود که چرا معادل تورم حقوق کارمندان را افزایش نداده است؟ او بیان کرد که به جای افزایش حقوق با سوبسید قیمت اجناس را پایین نگه می داریم!! اعلام نمی کند که جلوی تورم را می گیریم. این که سوبسید از تورم جلوگیری نمی کند بحثی طولانی هست.
دقت کنید که ارائه سوبسید به معنی پایین نگه داشتن تورم نیست. ارائه سوبسید به مفهوم پایین نگه داشتن قیمت برخی اقلام ضروری بوده زمانی که تورم شتابان در پیش است. قبلاً مطرح کرده بودم که در دوران همین دولت قیمت اتومبیل شورلت وارداتی از 11 هزار تومان در شروع کار آن دولت به 120 هزار تومان در پایان کار آن دولت می رسد. یعنی یک تورم با ضریب 10 در حدود 10 تا 13 سال را شاهد بودیم. از همه بدتر در این دوران به دلار نیز سوبسید تعلق گرفت. این به معنی دادن سوبسید به کسانی که قصد خروج از مملکت را داشتند. نه دادن سوبسید به نیازمندان!
جواب بنده به آن رئیس دولت این است که به جای ارائه سوبسید یا درآمد حقوق بگیر را متناسب با تورم بالا ببرید یا جلوی تورم را بگیرید.
در هر صورت در آن دوران سوبسید به اقتصاد ایران معرفی شد. متأسفانه بعد از انقلاب هم این سوبسید افزایش یافت. و به نظر می رسد هر روز بدتر می شود.
مثالی می زنم تا مشکل سوبسید بهتر مشخص گردد.
سوبسید روی بنزین چه مشکلاتی را دارد؟
1- این سوبسید بیشتر به قشر دارا (طبقه یک) تا به قشر آسیب پذیر (طبقه سه و حتی دو) تعلق می گیرد. قشر طبقه سه معمولاً اتومبیل ندارد و با سرویسهای عمومی یا تاکسی جابه جا می شود. لذا از این سوبسید چندان استفاده نمی کند. ولی قشر دارا که معمولاً بیش از یک اتومبیل (شاید پورشه) داشته باشد از این سوبسید بهره مند می شود.
2- مشکلات زیادی برای دولت به منظور جلوگیری از خروج این سوبسید به کشورهای همسایه به وجود می آورد.
3 – دولت برای تأمین بودجه این سوبسید ضرورت دارد که منابع طبیعی را صادر کرده و کسب در آمد نماید.
4 – این سوبسید اتومبیلهای اسقاطی یا اتومبیلهای با سوخت بالا را قابل استفاده می نماید. در زمانی که سوبسید به بنزین وارداتی تعلق می گیرد، به جای این سوبسید می توان اتومبیل کم سوخت را با همان بودجه وارد کرد و برای آن سوبسید در نظر گرفت و آن را به قشر آسیب پذیر فروخت.
سوبسید روی نان چه مشکلاتی دارد؟
– این سوبسید کمترین مشکل را دارد ولی باز برای آن مشکلاتی نیز وجود دارد. بزرگترین مشکل سوبسید روی نان اختلاف قیمت گندم وارداتی و گندمی که از کشاورز خریداری می شود است. این اختلاف قیمت انگیزه کشت گندم را از کشاورز می گیرد. و بدترین سوبسید، سوبسید روی دلار است.
سوبسید «عموما» ملتی را فقیر می کند و منابع ملی را از میان می برد.
بنده مخالف سوبسید در حالتهای خاص نیستم. برنامه های دولت لازم است سوبسیدی را با هدف و برنامه ای تعیین کند.
مثلاً در کشور لازم است تحصیلکردهها را کمک کنند تا شغلی برای خود ایجاد کنند. یا در تولید فنآوری نقشی داشته باشند. این نوعی سوبسید هدف دار هست. حتی لازم است این سوبسید برای مدت زمان مشخصی برنامه ریزی گردد. بعد از آن مدت بررسی شود که این سوبسید چه اثری داشته و آیا نیاز است که ادامه یابد؟ آیا ادامه آن به چه صورت باید باشد؟ یا این که دیگر نیازی به آن نیست.
سوبسید «هدف دار» باعث رشد اقتصاد و صنعت شده و از هدر رفتن منابع ملی جلوگیری می کند.